اداره امور دولتی به مثابه یکی از مهم ترین حوزه های تحقیق و مطالعه در علوم اجتماعی، مستلزم توجه به ابعاد متنوع سازمان جامعه و جایگاه دولت در آن است.
دولت ها عهده دار مدیریت بخش های عمده ای از سیستم های اجتماعی و مسوول هدایت سیر تکامل جوامع انسانی (به نمایندگی از سوی آن ها) محسوب می شوند. مدیریت سیستم های اجتماعی، با دشواری های بسیار آمیخته است و حضور فعال، آگاهانه و هم زمان درعرصه های اقتصاد، سیاست و فرهنگ را می طلبد. تأکید برحضور فعال، بر ضرورت اجتناب از برخورد انفعالی حکومت دلالت دارد و اصرار بر حضور آگاهانه آن، ضرورت درایت مجموعه حکومت و اهتمام به پیش بینی و ارزیابی آثار واقعی و حقیقی اجرای تصمیم ها، سیاست ها و خط مشی ها، و راهبردها و برنامه های کلان آن را تداعی می کند؛ در غیر این صورت (حضور فعال ناآگاهانه یا حضور انفعالی و بی تحرک)، شاید عدم وجود حکومت بهتر از وجود آن به نظر برسد؛ چرا که حکومت منفعل و ناآگاه، یا انتقال دهنده صرف تحولات و تغییرات محیطی است یا توجیه گر موجودیت خویش؛ و در هر حال، نفعی از وجود آن برای جامعه قابل تصور نیست و صرفا هزینه فعالیت های بی حاصل یا حتی مخرّب خویش را بر جامعه تحمیل می کند و شاید به دلیل این گونه شیوه های فعالیت بوده است که بسیاری از متفکران و اندیشمندان، به نفی ضرورت وجود دولت و مقابله با گسترش فعالیت آن راغب گشته اند.
بنابر این هرگاه سخن از عدم ضرورت وجود حکومت به میان آید، سزاوار است که پرسیده شود «چه حکومتی؟».
کتاب مبانی دانش اداره دولت و حکومت