گاه در دل سادهترین عناوین، دردناکترین تمنّاها پنهان است. "I Want to Eat Your Pancreas"، عنوانیست که در نخستین نگاه شاید شوکهکننده به نظر برسد، اما تنها کافیست وارد جهان داستان شوید تا ببینید این جمله، نجواییست از میل به همدلی، حضور، و درک متقابل در برابر مرگ. این رمان ژاپنی، نوشته یورو سومینو، داستان پسری بینام و درونگراست که بهطور اتفاقی دفتر خاطرات همکلاسیاش، ساکورا یامائوچی را پیدا میکند. دختری سرزنده که با وجود چهرهی خندانش، در سکوت با بیماری لاعلاج پانکراس دستوپنجه نرم میکند. اما ساکورا تصمیم گرفته است تا پایان زندگیاش را نه با تسلیم، که با زندگیکردن واقعی سپری کند. او پسر را به دنیای خودش دعوت میکند دنیایی پر از بستنی، کتاب، پیادهروی، سینما، و مکالمههایی که از سطح روزمرگی عبور میکنند. سومینو، بدون بهرهگیری از پیچیدگیهای روایی یا هیجانات سطحی، داستانی مینیمالیستی اما ژرف روایت میکند. همانقدر که ساکورا بهسوی مرگ میرود، پسر داستان بهسوی زندگی گام برمیدارد. تعامل آن دو، نه یک داستان عاشقانهی معمول، بلکه یادآوری جسورانهایست از اینکه نزدیکی واقعی بین آدمها، نه با کلمات عاشقانه بلکه با فهمی بیقضاوت ممکن میشود. عنوان کتاب، برگرفته از باور کهنیست که خوردن عضوی بیمار میتواند شفابخش باشد. اما در اینجا، آنچه در خطر است نه صرفا یک اندام، که خود بودن در کنار دیگریست. و چه درمانی عمیقتر از خواستن حضور دیگری، با همهی رنجهایش؟ اقتباسهای گوناگون از این رمان از مانگا تا انیمه و فیلم لایو اکشن هر یک تلاش کردهاند به سهم خود، این روایت را در فرمهای متفاوت زنده کنند، اما جادوی نسخهی نوشتاری همچنان ماندگارتر است: آرام، بدون فریاد، اما چنان خالص که مخاطب را به تأملی عمیق درباره مرگ، دوستی و لحظهی اکنون میکشاند. در دورانی که «زندگی» بیش از همیشه در هیاهو گم شده، شاید خواندن این رمان، همان ایست کوتاهی باشد که ذهن و دلمان به آن نیاز دارد؛ تا یادمان بیاورد بودن ما، با بودن دیگری معنا میگیرد حتی اگر فقط برای مدتی کوتاه.
درباره یورو سومینو
یورو سومینو (به ژاپنی: 住野よる، هپبورن: سومینو یورو) یک رماننویس ژاپنی است که در حال حاضر در استان اوزاکا زندگی میکند.