کتاب سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی به انضمام روشنایی نامه و سعادتنامه

travelogue
کد کتاب : 126635
ویراستار : محمود غنی زاده
شابک : 978-9643313258
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 248
سال انتشار شمسی : 1401
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 4
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی مروزی
Safarnama
کد کتاب : 11607
مترجم :
شابک : 9789644010095
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 446
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 1088
نوع جلد : جلد سخت
سری چاپ : 15
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

سفرنامه ناصرخسرو
Safarnama
ب‍ا م‍ق‍دم‍ه ای در ش‍رح اح‍وال ش‍اع‍ر ب‍ه ق‍ل‍م آل‍ی‍س ه‍ان‍س‍ب‍رگ‍ر
کد کتاب : 25026
مترجم :
شابک : 978-9643114381
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 232
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : سلفونی
سری چاپ : 5
زودترین زمان ارسال : 6 اردیبهشت

سفرنامه ی ناصر خسرو
Safarnama
کد کتاب : 18123
مترجم :
شابک : 978-9642134229
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 136
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1037
نوع جلد : جلد نرم
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : ---

سفرنامه ناصر خسرو
safar-nāmeh-ye nāser khosrow
کد کتاب : 112009
شابک : 978-0002895903
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 55
سال انتشار شمسی : 1402
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 19
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی مروزی اثر ناصرخسرو قبادیانی

"سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی مروزی" به کوشش دکتر "محمد دبیرسیاقی " کتابی است که یکی از معروف ترین آثار سفرنامه ای کشور را همراه با حواشی، تعلیقات و فهارس اعلام تاریخی در اختیار خوانندگان قرار می دهد. این اثر که به قلم "ناصر خسرو قبادیانی بلخی" به رشته ی تحریر درآمده، شرحی است از یک سفر هفت ساله که در سال 437 هجری قمری از مرو آغاز گردید و در سال 444 هجری قمری در بلخ پایان یافت. "ناصرخسرو" در این مسیر شهرهای مختلفی را پشت سر می گذارد که از معروف ترین آن ها می توان به سرخس، نیشابور، دامغان، سمنان، قزوین، شمیران، شام، بیروت، حیفا، بیت المقدس، مکه، مدینه، قاهره، اسکندریه، بصره واصفهان اشاره کرد.
شروع این سفر برای "ناصرخسرو" در پی خوابی بود که او را وا داشت به سفر حج برود. او از کار دیوانی خود کناره گیری نمود و راه سفر را در پیش گرفت. این اثر دارای اطلاعات دقیق و ارزشمندی از تاریخ و جغرافیای هر منطقه و آداب و رسوم مردم آن ناحیه است. "ناصرخسرو" سبک نگارشی منحصر به فردی داشته و با توصیفات ساده و نثر روان، توجه خواننده را به گفته های خود جلب می کند. او از پیچیدگی و تکلف دوری گزیده و بیشتر سعی می کند با شرح دیدنی هایی که طی سفرش با آن ها رو به رو شده، مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد. او اصل بی طرفی و صداقت را در نوشته هایش حفظ کرده و با توجهی مثال زدنی، جزییات جامعه شناختی، بافت ساختمان ها، معیشت مردم و تجارت و اقتصاد مکان هایی را که به آن سفر کرده، ذکر می کند. "سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی مروزی" یک سند تاریخی مهم به حساب می آید و از نخستین سفرنامه هایی است که به زبان فارسی نوشته شده است.

کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی مروزی

ناصرخسرو قبادیانی
ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرخسرو (۳۹۴–۴۸۱ ه‍.ق) از شاعران بزرگ فارسی‌زبان، فیلسوف، حکیم و جهانگرد ایرانی و از مبلغان مذهب اسماعیلی بود. وی در قبادیان از توابع بلخ متولد شد و در یمگان از توابع بدخشان درگذشت. وی بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفه و حساب و طب و موسیقی و نجوم و کلام تبحر داشت و در اشعار خویش به کرات از احاطه داشتن خود بر این علوم تأکید کرده‌است. ناصر خسرو به همراه حافظ و رودکی جزء سه شاعری است که کل قرآن را از برداشته&...
دسته بندی های کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی مروزی
قسمت هایی از کتاب سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی مروزی (لذت متن)
از مرداد ماه سنه خمس عشر و أربعمائه از تاریخ فرس به جانبه قزوین روانه شدم و به دیه قوهه رسیدم ، قحط بود و آن جا یک من نان جو به دو درهم می دادند . از آن جا برفتم ، نهم محرم به قزوین رسیدم . باغستان بسیار داشت بی دیوار و خار و هیج چیز که مانع شود در رفتن راه نبود و قزوین را بستری نیکو دیدم باروی حصین و کنگره بر آن نهاده و بازارها خوب الا آنکه آب در وی اندک بود در کاریز به زیرزمیں. و رییس آن شهر مردی علوی بود و از همه صناعها که در آن شهر بود کفشگر بیشتر بود.

شبی در خواب دیدم که یکی مرا گفته چند خواهیم خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند ، اگر به هوش باشی بهتر . من جواب گفتم که حکما جز این چیزی نتوانستند ساخت که اندوه دنیا کم کند . جواب داد که بیخودی و بیهوشی راحتی نباشد ، حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را بیهوشی رهنمون باشد ، بلکه چیزی باید طلبید که خرد و هوش را به افزاید .

و میان ری و آمل کوه دماوند است مانند گنبدی که آن را لواسان گویند و گویند بر سر چاهی است که نوشادر از آن جا حاصل می شود . و گویند که کبرین نیز ، مردم پوست گاو ببرند و پر نوشادر کنند و از سر کوه بغلطانند که به راه نتوان فرود آوردن.