کتاب مترسک مزرعه آتشین

Sharp of Fire Field
کد کتاب : 11743
شابک : 9786009416011
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 224
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 14
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

معرفی کتاب مترسک مزرعه آتشین اثر داوود امیریان

"مترسک مزرعه آتشین" رمانی است برای نوجوانان که به قلم "داوود امیریان" به نگارش درآمده است. این کتاب درباره ی یک نوجوان به نام آیدین است که تصمیم می گیرد برای مرد شدن به جبهه برود؛ داستان یک بچه ی سیزده چهارده ساله که این مسیر را، راهی برای بزرگ شدن می داند.
البته "مترسک مزرعه آتشین" فقط محدود به بلوغ آیدین و تبدیل شدن او به یک مرد نیست. بلکه درباره نگرانی های همه نوجوانان ایرانی است که امروزه با بحران استقلال شخصیتی مواجهه هستند و این روایت می تواند الگویی برای شکل گیری شخصیت این نسل باشد.
در این رمان، آیدین از شخصیتی نازپرورده و لوس برخوردار است. علت این است که او تنها پسر خانواده بوده و والدینش در خانه زیاده از حد به او توجه می کنند. این موضوع حساسیت خواهران او، مهناز و لیلا را نیز برانگیخته و آزادی آیدین را تا حدی محدود کرده است. علی رغم تلاش هایش برای نشان دادن علاقه و استعداد خود به رشته ی برق و ورزش پینگ پنگ، او گهگاه با مقاومت خانواده روبرو می شود و جدی گرفته نمی شود؛ این امر بر شخصیت او تأثیر گذاشته و مانع از ایستادن او روی پای خود می شود.
"مترسک مزرعه آتشین" از "داوود امیریان" مروری است از احساسات و تجربیاتی که زمانی در کودکی رخ می داد، همچون شیر و کیک خوردن در مسیر مدرسه و دعواهایی که بر سر کوچک ترین مسائل با همکلاسی ها رخ می داد. بازتاب این احساسات در حساس ترین لحظات از دوران دفاع مقدس و تماشای تبدیل شدن یک نوجوان ضعیف و نحیف به فردی دلیر و شجاع، خواننده را شگفت زده خواهد کرد. با اعزام به جبهه و اسیر شدن در چنگال عراقی ها، آن کودک رنجور که اشکش دم مشکش بود، زیر شکنجه های وحشیانه افسر عراقی ایستادگی می کند و اطلاعات نیروهای ایرانی را فاش نمی کند.

کتاب مترسک مزرعه آتشین

داوود امیریان
داوود امیریان، نویسنده معاصر. وی تاکنون بیش از ۲۶ عنوان کتاب منتشر کرده و جوایز متعددی کسب نموده است. وی در حال حاضر در چند حوزه خاطره نویسی، ادبیات کودک و نوجوان، رمان، طنز، زندگینامه داستانی شهدا و فیلمنامه نویسی قلم می زند.وی در سال ۱۳۴۹ در کرمان متولد شد. امیریان از سال ۶۹ نویسندگی اش را با نوشتن خاطراتش از جبهه آغاز کرد. برخی او را جزو ۵ نویسندهٔ برتر دفاع مقدس می دانند و در زمره نسل اول نویسندگان دفاع مقدس قرار دارد.«فرزندان ایرانیم»، «رفاقت به سبک تانک» و «...
قسمت هایی از کتاب مترسک مزرعه آتشین (لذت متن)
اولین عملیاتی که می خواستم در آن شرکت کنم، عملیات آزادسازی خرمشهر بود. بس که در دورۀ آموزشی گفته بودند که موقع ستون کشی و حرکت به سوی مواضع دشمن، آن هم تو تاریکی شب، ممکن است جاسوس ها یا نیروهای عراقی خودشان را تو ستون جا کنند و بعد در یک فرصت با کارد سرتان را ببرند، دچار ترس وحشتناکی شده بودم. شب عملیات در یک ستون، در سکوت کامل راه افتادیم. از خط خودی گذشتیم و به سوی سنگرهای دشمن روانه شدیم. ساکت و بی صدا در یک ستون طولانی که مثل مار جلو می خزید، جلو می رفتیم. یک جا نشستیم تا خستگی در کنیم. یک موقع دیدم که یک نفر آمد و در نزدیکی ام نشست و شروع کرد به نفس نفس زدن. کم مانده بود از ترس سکته کنم. فهمیدم که از همان عراقی هایی است که کارش بریدن سر است. حواسم به او بود. تا دستش بالا رفت، معطل نکردم. با آخرین قدرتم، با قنداق سلاحم محکم به پهلویش کوبیدم و پشت سر نفر جلویی دویدم. لحظاتی بعد عملیات شروع شد. روز بعد دشمن را شکست داده و در سنگرهایشان استراحت می کردیم که فرمانده گروهانمان گفت که دیشب اتفاق عجیبی افتاده. معلوم نیست کدام شیر پاک خورده ای تو سیاهی شب به پهلوی فرمانده گردان کوبیده که همان اول بسم الله دنده هایش خرد و روانۀ عقب شده!