کتاب حق نوشتن

The Right to Write
دعوت و تشرف به زندگی نویسندگی
کد کتاب : 12014
مترجم :
شابک : 9789644084232
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 352
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 1998
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 8
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

معرفی کتاب حق نوشتن اثر جولیا کامرون

در کتاب "حق نوشتن" با عنوان فرعی دعوت و تشرف به زندگی نویسندگی ، انقلابی ترین کتاب جولیا کامرون ، نویسنده پرفروش ترین راهنمای خودیاری "راه هنرمند" ، ادعا می کند که حکمت نوشتاری متعارف باعث می شود شما به یک آموزه نادرست که خلاقیت را خفه می کند ، باور داشته باشید.

با استفاده از تکنیک ها و حکایات موجود در "حق نوشتن" ، خوانندگان می آموزند که نوشتن را به عنوان یک قسمت طبیعی و کاملا شخصی از زندگی در آورند. دستورالعمل ها و مثالهای کامرون شامل جزئیات مراحل نوشتن است که برای ایجاد کتابهای پرفروش خود استفاده می کند. او نوشتن را یک رویداد بازیگوش و واقع بینانه و همچنین بازتابنده می داند. هر کسی که برای اولین بار وارد زندگی نویسندگی می شود و کسانی که در آن زندگی می کنند ، هنر نوشتن را کشف می کنند ، پس از خواندن حق نوشتن هرگز یکسان نیستند.
جولیا کامرون بیش از سه دهه یک هنرمند فعال بوده است. او نویسنده بیش از سی کتاب است ، از جمله آثار پرفروش در مورد روند خلاقیت مانند راه هنرمند ، راه رفتن در این جهان و یافتن آب. وی همچنین رمان نویس ، نمایشنامه نویس ، ترانه سرا و شاعر است و دارای اعتبارات متعددی در تئاتر ، فیلم و تلویزیون است ، از جمله یک قسمت از Miami Vice که در آن مایلز دیویس حضور داشت و الویس و ملکه زیبایی با بازی دون جانسون. او نویسنده فیلم هایی مانند راننده تاکسی ، نیویورک ، نیویورک و آخرین والس بود. او فیلم مستقل اراده خدا را که برنده جایزه شد ، نویسندگی ، تهیه کنندگی و کارگردانی کرد ، که اولین بار در جشنواره بین المللی فیلم شیکاگو به نمایش درآمد و توسط جشنواره فیلم لندن ، جشنواره بین المللی فیلم مونیخ و جشنواره زنان در فیلم انتخاب شد. . کامرون علاوه بر ساخت فیلم ، در مکان های متنوعی مانند فیلمسازان شیکاگو ، دانشگاه نورث وسترن و کالج کلمبیا فیلم تدریس کرده است. او همچنین یک نمایشنامه نویس برنده جایزه است که آثار او در صحنه های شناخته شده ای مانند تئاتر مک کارتر در دانشگاه پرینستون و مرکز هنرهای نمایشی دنور ظاهر شده است.

کتاب حق نوشتن

جولیا کامرون
جولیا کامرون نویسنده، شاعر، نمایشنامه‌نویس، فیلمساز و آهنگساز آمریکایی است. وی که همسر سابق مارتین اسکورسیزی کارگردان مشهور آمریکایی و خواهر جیمز کامرون کارگردان فیلم تایتانیک نیز هست بیشتر شهرتش را مدیون نگارش کتاب راه هنرمند است که میلیون‌ها نسخه از آن در سراسر دنیا به فروش رفته و ترجمه‌ی فارسی آن نیز با استقبال خواننده‌ی ایرانی رو به رو شده است. کتاب‌های جولیا کامرون بیشتر به صورت راهنما و همراه با تمرینات عملی برای رفع مانع خلاقیت ارائه شده و به زبان ساده و گام به...
نکوداشت های کتاب حق نوشتن
I never knew I was a visual artist until I read Julia Cameron’s THE ARTIST’S WAY
من هرگز نمی دانستم که یک هنرمند تجسمی هستم تا زمانی که کتاب جولیا کامرون را خواندم
Jannene Behl in Artist’s Magazine

Julia Cameron brings creativity and spirituality together with the same kind of step-by-step wisdom that Edgar Cayce encouraged. The result is spiritual creativity as a consistent and nourishing part of daily life
جولیا کامرون خلاقیت و معنویت را با همان نوع خرد قدم به قدم که ادگار کیس تشویق می کند ، جمع می کند. نتیجه این خلاقیت معنوی به عنوان بخشی ثابت و مغذی از زندگی روزمره است
Venture Inward

For those seeking the wellspring of creativity, this book, like its predecessor, is a solid gold diving rod.”
برای کسانی که به دنبال خلاقیت هستند ، این کتاب ،مانند طلا است.
PUBLISHERS WEEKLY PUBLISHERS WEEKLY

قسمت هایی از کتاب حق نوشتن (لذت متن)
وقتی کودکی نوپاییم، ابتدا با دست چیزها را می قاپیم و بعد با کلمات. هر کلمه ای که یاد می گیریم غنیمتی است، تکه ای طلاست که ما را غنی تر می کند. ما کلمه ی جدیدی به چنگ می آوریم و بارها و بارها آن را می گوییم و مثل کلوخ طلای گرانبهایی در نور می چرخانیم. وقتی بچه ایم، کلمه جمع می کنیم و از داشتن کلمه ذوق می کنیم. کلمات به ما حس مالکیت می بخشند: ما دنیامان را نام گذاری می کنیم و آن را مال خودمان می دانیم. وقتی بچه ایم، با سرعت حیرت انگیزی کلمات جدید یاد می گیریم. کلمات به ما اهرم می دهند: « من با مامان می رم! » یا « مامان می مونه » ؛ بچه ها مشخص و صریح صحبت می کنند. آنها حاشیه نمی روند. کلمات آنها شخصی و قدرتمند است. آنها آکنده از عزم و اراده اند. آنها مملو از شور و شوق و مقصودند.

حال که کلمات به ما قدرت می بخشند، از چه زمانی کم کم قدرتمان بر کلمات را از دست می دهیم؟ از چه زمانی کم کم احساس می کنیم که بعضی از ما زبانمان « خوب » است و حتی استعداد « نویسندگی » داریم ولی بقیه مان فقط از زبان استفاده می کنیم و جرئت نمی کنیم خودمان را در آن دسته بدانیم؟ حدس من این است که در مورد بیشتر ما مدرسه جایی است که این دسته بندی شروع می شود. مدرسه جایی است که به ما گفته می شود: « تو زبانت خوب است... » یا جمله ای که با خط خرچنگ قورباغه ای خاص معلم ها و به طور مورب در گوشه بالای سمت راست اولین صفحه ی مثلا گزارشی درباره ی جغرافیای اسکاندیناوی می گوید: « خوب نوشته شده » .

وقتی چنان نوشته ای در ورقه های مدرسه و دانشگاه ظاهر می شود چه اتفاقی می افتد؟ معمولا جمله ی دیگری در حاشیه ی آن، این بار به صورت منفی، نوشته می شود: « این جا کمی که از موضوع پرت شده ای » یا « از بحث خارج نشو » . کمتر معلمی هست که وقت و توجه کافی بگذارد و نوشته ای را که در چارچوب قواعد آکادمیک نمی گنجد تحسین کند. گویی ما به لحاظ آموزش رسمی، رژیم غذایی سفت وسختی داریم که می گوید: « اینجا استفاده از این همه فلفل ممنوع. » این همه فلفل ممنوع، این همه دل و جرئت ممنوع. لطفا این همه انسانیت ممنوع. به لحاظ آکادمیک انگار ما بیشتر به نثر خشک و بی روح عاری از شخصیت و شور و حرارت تمایل داریم، شاید حتی با لحن کمی متعالی، تو گویی نوشتن چیزی است که فقط با والاترین انگیزه ها باید انجام بشود؛ همچون نوعی تقطیر عقل گرایی که قطره قطره روی صفحه فرد می چکد.