کتاب کارملا و یک عالم آرزو

«کارملا و یک عالم آرزو» کتابی تصویری نوشته‌ی متیو دلاپنا نویسنده‌ی آمریکایی کتاب‌های کودک است که البته در رمان‌های بزرگ‌سال هم تخصص دارد.
داستان این کتاب درباره‌ی روشن نگه داشتن چراغ امیدها و آرزوها در شرایط سخت زندگی است. در خانواده‌ی کارملا شرایط زندگی بسیار سخت است؛ به‌گونه‌ای که پدرش مجبور است گاهی کنار خیابان بایستد تا کاری گیرش بیاید. اما روز تولد کارملا قرار است به او خوش بگذرد. مادر برایش کیکی آماده کرده و از او می‌خواهد موقع فوت کردن شمع‌ها آرزویی بکند. اما نیازی به یادآوری او نبود، چون کارملا آن‌قدر بزرگ شده که می‌خواهد آن روز همراه برادرش به گردش برود و این نهایت آرزوی کارملاست. بنابراین کارملا کوچولو سوار بر اسکوترش در خیابان به دنبال برادرش حرکت می‌کند. برادرش یک چرخ‌دستی فلزی‌ به دست دارد که زیادی تلق‌ و تولوق می‌کند. کارملا دلش می‌خواهد حالا که از خانه بیرون زده، با برادرش صحبت کند، اما او حوصله‌ی حرف زدن ندارد. آن‌ها همراه با هم به رخت‌شوی‌خانه می‌روند تا لباس‌های کثیف را توی ماشین لباس‌شویی عمومی بریزند. اما قبل از ورود به رخت‌شوی‌خانه، کارملا قاصدکی میان علف‌های خیابان را می‌چیند، نفس عمیقی می‌کشد و قاصدک را فوت می‌کند. او آرزویی دارد که آن را در گوش قاصدک می‌گوید.
نویسنده با زبانی ساده داستانی از روابط انسانی و مشکلات اجتماعی روایت می‌کند. شرایطی که زندگی را برای خانواده‌ی کارملا سخت کرده است. در میان داستان‌های فانتزی و ترسناک که بر ادبیات کودکان و نوجوانان سیطره پیدا کرده، این داستان از چیزهای ملموس زندگی می‌گوید؛ از شرایط سخت و فقر و آرزوهایی که برآورده شدن آن‌ها دشوار و گاهی غیرممکن به نطر می‌رسند. اما کارملا به دنبال امید است او می‌داند که امید داشتن مقدمه‌ای برای برآورده شدن آرزوهاست. او در بدترین شرایط هم می‌خواهد چراغ امید را روشن نگه دارد.
«کارملا و یک عالم آرزو» داستانی زیبا و انسانی است که از مشکلات اجتماعی و فقر می‌گوید. کودکان با شخصیت اصلی داستان همدل و همراه می‌شوند و از خواندن آن لذت می‌برند.