کتاب فراسوی چپ و راست

Beyond left and right
کد کتاب : 122504
مترجم :
شابک : 978-9644041334
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 400
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1994
نوع جلد : سلفونی
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 13 اردیبهشت

معرفی کتاب فراسوی چپ و راست اثر آنتونی گیدنز

آنتونی گیدنز در این کتاب به این موضوع می پردازد که به دلیل گسترش مدرنیته و درگیری همه‌ی فرهنگ‌ها و ملت‌ها در ساختن جهان امروز، درحال حاضر مرزبندی‌های رایج سیاسی مثل تقابل میان چپ و راست از میان رفته است. گیدنز معتقد است که امروزه همه‌ی مردمان سیاره در گسترش عدالت و رفاه و احیانا فاجعه‌های زیست‌محیطی، ترور و… مسئول‌اند. این کتاب جدای از پیش‌گفتار و پیش‌درآمد، دارای ده بخش است. عناوین این ده بخش عبارت است از: محافظه‌کاری هماغوش رادیکالیسم؛ سوسیالیسم: دوری‌گزیدن از رادیکالیسم؛ انقلاب‌های اجتماعی زمانه‌ی ما؛ دو نظریه درباره‌ی برقراری دموکراسی؛ تناقض‌های دولت رفاه؛ سیاست زایا و رفاه مثبت؛ رفاه مثبت، فقر و ارزش‌های زندگی؛ مدرنیته تحت یک علامت منفی: قضایای بومشناختی و سیاست حیاتی؛ نظریه‌ی سیاسی و مسئله‌ی خشونت و مسایل عاملیت و ارزش‌ها.

کتاب فراسوی چپ و راست

آنتونی گیدنز
آنتونی گیدنز، زاده ی 18 ژانویه ی 1938، جامعه شناس و نویسنده ی انگلیسی است.گیدنز در لندن به دنیا آمد و بزرگ شد. او مدرک خود در جامعه شناسی و روانشناسی را در سال 1959 از دانشگاه هال گرفت و پس از آن، در دانشکده ی اقتصاد دانشگاه لندن حضور یافت. گیدنز در سال 1961، به تدریس روانشناسی اجتماعی در دانشگاه لستر روی آورد.
دسته بندی های کتاب فراسوی چپ و راست
قسمت هایی از کتاب فراسوی چپ و راست (لذت متن)
امروزه رادیکال سیاسی بودن چه معنایی می تواند داشته باشد؟ کابوسی که خواب آرام اروپای بورژوا را بیش از هفتاد سال آشفته کرده بود، دیگر از این جهان رخت بربسته است. چنین می نماید آرزوهای رادیکال ها در جهت برپایی جامعه ای که در آن، به گفته ی مارکس، آدمیزادگان را “به راستی می توان آزاد کرد”، رویاپردازی های بی پایه ای از کار درآمده اند. مفهوم رادیکالیسم سیاسی از دیرباز بیشتر با اندیشه ی سوسیالیستی همراه بوده است. رادیکال بودن با داشتن نظر خاصی درباره ی امکانات سرشته در تاریخ همدوش بوده است. رادیکالیسم به معنای رهایی از چیرگی گذشته بود. برخی از رادیکال ها انقلابیانی بودند که به نظر آن ها، انقلاب و شاید تنها انقلاب، می توانست جدایی موردنظرشان را از گذشته به راستی فراهم سازد. با این همه، مفهوم انقلاب هرگز ویژگی معرف رادیکالیسم سیاسی نبود، بلکه بیشتر پیشرفت گرایی شاخص آن به شمار می آمد. برابر با این شاخص، تاریخ را می بایست به تسلط درآورد و آن را برحسب مقاصد انسانی قالب بندی کرد، تا آنکه امتیازهایی که در دوران گذشته خدا داده می نمود و مزایای اقلیت را بتوان گسترش داد و برای منفعت همگان سازماندهی کرد.