کتاب افسانه ی عادی بودن

The Myth of Normal: Trauma, Illness, and Healing in a Toxic Culture
تروما، بیماری و درمان در یک فرهنگ سمی
کد کتاب : 124550
مترجم :
شابک : 978-6222544959
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 598
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2022
نوع جلد : سلفونی
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 13 اردیبهشت

معرفی کتاب افسانه ی عادی بودن اثر گابور مته

کتاب افسانه‌ی عادی بودن بررسی نو و خلاقانه‌‌ی علت انواع بیماری جسمی و روانی ماست. کتابی که سویه‌ی انتقادی خود را به سمت اجتماع می‌گیرد و آن را بانی انواع مشکلات روان‌تنی انسان‌ها می‌‌داند و راه‌های بسیار کارگشایی برای حرکت به سمت سلامت عمومی و درمان پیشنهاد می‌دهد.
این کتاب در نوع خود انقلابی است در زمینه‌ی بررسی بیماری‌ها. گبور مته با چهار دهه تجربه‌ در مقام روانپزشک بالینی متوجه شده که فهم ما از واژه‌ی «عادی/نرمال» اشتباه است. ما برای این فهم معمولا نقش تروما و استرسی را که بر فرد وارد می‌شود ندید می‌گیریم؛ حتی گاهی فشارهای زندگی مدرن را هم نمی‌بینیم. از نظر مته سیستم پزشکی غربی علیرغم تمام پیشرفت‌ها و تخصص‌های که به آن نائل شده، همچنان نمی‌تواند فرد را به عنوان یک «کل» بررسی کند و در موارد بسیاری تأثیر استرس‌های زندگی روزمره بر بدن را ندید می‌گیرد که باعث تضعیف سیستم ایمنی و بر هم خوردن تعادل عاطفی می‌شود. در افسانه‌ی عادی بودن مته از اسطوره‌های عمومی می‌گوید که ما را بیمار جلوه می‌دهند و سعی می‌کند ارتباطی بین سلامتی افراد و منطقی بودن کلیت جامعه برقرار کند. در نهایت از این گذر به راهنمای همدلانه‌ای برای سلامت و درمان می‌رسد. مته پوشش دانش عادی و حکمت پذیرفته‌شده‌ی عمومی را کنار می‌زند تا قلاب باورهای نادرستی را باز کند که منجر شده وضع موجود سر جایش باقی بماند. بحث‌های علمی در این کتاب نیز مانند دیگر کتاب‌های مته از دل داستان‌های واقعی آدم‌هایی بیان می‌شود که سیرشان در بیماری و سلامت را با او در میان گذاشته‌اند.

کتاب افسانه ی عادی بودن

قسمت هایی از کتاب افسانه ی عادی بودن (لذت متن)
به این باور رسیده ام که در پس کل مرض های مزمن واگیردار که امروزه ما را زیر ضرب خود گرفته، خواه فیزیکی باشد خواه روانی، چیزی در خود فرهنگ ما وجود دارد که به انحراف رفته است. چیزی که باعث ایجاد دردهای ناخوشایندی است که ازشان رنج می بریم و از آن مهم تر در ایدئولوژی مان نقاط کوری وجود دارد که نمی گذارد این وضع خطرناک را به وضوح ببینیم، چه برسد به این که بخواهیم کاری برایش بکنیم. این نقاط کور، که در فرهنگ ما شایع است و در حرفه ی خود من تا حد فاجعه باری فراگیر، نمی گذارد از ارتباط هایی که سلامت ما را به زندگی های عاطفی اجتماعی مان متصل می کند آگاه شویم. جور دیگری هم می شود گفت: بیماری های مزمن خواه فیزیکی خواه روانی تا حد زیادی عملکرد یا خصوصیت اوضاع زندگی است. آن ها سهو یا اشتباه این فضا نیستند. درواقع، پیامد زندگی ما هستند، نه انحرافی مرموزانه که سر ما ریخته است.