کتاب "جنون و مرگ در فلسفه" نوشتهی فریت گوون، نخستین بار در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. این کتاب که بخشی از مجموعهی «فلسفهی قارهای معاصر» است که به شیوهای فشرده، تحلیلی و پدیدارشناسانه، خواننده را به سفری در دل مفاهیمی میبرد که اغلب در حاشیهی تفکر فلسفی جای گرفتهاند: مرگ و جنون. گوون، استادیار فلسفه در کالج ارلهام و دارای دکترای فلسفه از دانشگاه دپال، در این اثر برآمده از پایاننامهاش، کوشیده است تا این دو مفهوم بنیادین اما طردشده را در اندیشهی فلسفی غرب، نه تنها بازیابی، بلکه در جایگاهی محوری بنشاند. کتاب نه صرفا پژوهشی نظری در فلسفهی قارهای، بلکه دعوتی است به تجدیدنظر در تاریخ عقلانیت. در جهانی که هنوز با رنج سلامت روان، تبعیض ساختاری و خشونت گفتمانی مواجه است، گوون نشان میدهد چگونه فلسفه، از افلاطون تا هایدگر و فوکو، همواره درگیر نوعی وسوسهی حذف و جذب دگراندیشی بوده است. او با پیگیری رد پای جنون و مرگ در متون کلاسیک و معاصر، میکوشد نشان دهد که آنچه فلسفه از آن میگریزد، در واقع پایهی امکان خوداندیشی و بازاندیشی آن است. در فصل نخست، گوون به سراغ افلاطون میرود؛ از فایدون و فایدروس آغاز میکند و نشان میدهد که حتی در خاستگاههای عقلگرایی یونانی، مرگ و جنون نه بهمثابه خطا، بلکه بهمثابه امکان تجربهای مافوق عقل، نقش کلیدی داشتهاند. سپس با هگل روبرو میشویم؛ کسی که در عین ساختن دستگاهی عقلانی، مرزهای این عقل را با فروپاشی روح در جنون و ایستایی روح در مرگ مشخص میسازد. در اینجا گوون موفق میشود نشان دهد که دیالکتیک هگل نه تنها شکوفایی عقل، بلکه تماشای لحظهی انحلال آن است. اما شاید عمیقترین لحظات کتاب، در تحلیل او از هایدگر شکل میگیرد؛ جایی که مرگ نه پایان زیستی، بلکه امکانی برای دستیابی به حقیقت وجود است و جنون، گسست در تاریخمندی حقیقت. گوون با دقتی قابلتحسین، این درهمتنیدگی مرگ و زمان را بهمثابه شکلی از بیثباتی فلسفی تفسیر میکند. این شکاف، سپس در مناظرهی مشهور فوکو و دریدا در مورد "تاریخ جنون" به اوج میرسد. برای گوون، جنون در خوانش فوکو نه صرفا فقدان عقل، بلکه نشانهای از طرد اخلاقی و ساختاری دیگری است که فلسفهی مدرن، علیرغم ادعای جهانشمولی، همواره در صدد حذف آن بوده است. آنچه این کتاب را به تجربهای منحصر به فرد تبدیل میکند، نه فقط گسترهی تاریخی آن - از یونان باستان تا اندیشهی معاصر - بلکه حساسیت اخلاقیایست که نویسنده با آن به سراغ مفاهیم رادیکالی چون منفیبودگی، بیگانگی و حذف رفته است. گوون تلاش نمیکند تا جنون را تفسیر یا مرگ را فهمپذیر کند؛ برعکس، او نشان میدهد که شاید جنون و مرگ را تنها زمانی بتوان جدی گرفت که از اشتیاق همیشگی فلسفه برای تملک مفاهیم دست بکشیم. به این معنا، کتاب نه فقط پژوهشی در تاریخ ایدهها، بلکه تمرینی در فروتنی فلسفی است. از این منظر، "جنون و مرگ در فلسفه" نه تنها برای دانشجویان فلسفهی قارهای یا علاقهمندان به اندیشهی دریدا، هایدگر یا فوکو قابل تأمل است، بلکه هر خوانندهای را که مایل به مواجهه با حدهای تفکر باشد، به چالش میکشد. این کتاب ما را دعوت میکند تا فلسفه را نه بهمثابه ابزاری برای حل مسئله، بلکه بهعنوان فضایی برای پذیرفتن «امر ناممکن» و دیگری طردشده بازبینی کنیم. از این رو، اگر به دنبال کتابی هستید که نه فقط دربارهی مفاهیم دشوار، بلکه از دل خود دشواری سخن بگوید، این کتاب برای شماست.
درباره فریت گوون
فریت گوون استاد فلسفه در کالج ارلهام می باشد. او مدرک کارشناسی ارشد و دکتری خود را از گروه فلسفه دانشگاه دی پال، شیکاگو، ایلینویز دریافت کرده است.