1. خانه
  2. /
  3. کتاب دلشاد

کتاب دلشاد

نویسنده: بشری خلفان
3.7 از 1 رأی

کتاب دلشاد

(کتاب گرسنگی و سیری)
Dilshad
انتشارات: نگاه
٪15
325000
276250
معرفی کتاب دلشاد
رمان «دلشاد: حکایت گرسنگی و سیری» نوشته بشری خلفان، نویسنده عمانی، به یک داستان چند نسلی و تاریخی در قلب مسقط در نیمه اول قرن بیستم پرداخته است. این کتاب که در سال 2021 منتشر شد و ترجمه فارسی آن در سال 1403 به چاپ رسید، به بررسی زندگی مردم عادی و به حاشیه رانده‌شده این شهر می‌پردازد. در این اثر، بشری خلفان با استفاده از روایت‌های متنوع و چندصدایی، جامعه‌ای فقیر و در حال گذار را به تصویر می‌کشد و در لابه‌لای داستان، به مسائل پیچیده‌ای همچون هویت، تعلق اجتماعی و تفاوت‌های طبقاتی پرداخته است.
داستان اصلی حول محور شخصیت دلشاد می‌چرخد، پسری یتیم که در محله بلوچ‌های مسقط بزرگ می‌شود. او از همان ابتدا با لقب "آب آورده" شناخته می‌شود، چون در کودکی پدرش در اثر تشنگی می‌میرد. این آغاز تلخ به او تحمیل می‌شود و زندگی‌اش تحت تأثیر باورهای خرافی جامعه قرار می‌گیرد. دلشاد توسط زن بلوچ به نام ماحلیمه بزرگ می‌شود و در کنار او و فرزندانش، زندگی پر از سختی‌های اقتصادی را تجربه می‌کند. این روایت به وضوح با تأکید بر تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی، مسائل هویت و ریشه‌ها را بررسی می‌کند.
نسل بعدی داستان، مریم، دختر دلشاد است که در دنیای پر از فقر و استثمار بزرگ می‌شود. او مجبور می‌شود خانه‌اش را ترک کرده و به خانه خانواده‌ای ثروتمند برود تا به زندگی بهتر دست یابد. در این بخش از داستان، تضاد میان فقیر و غنی و تلاش برای فرار از فقر به خوبی نمایان است. مریم که خود را در چنگال تبعیض و سختی می‌بیند، در نهایت تصمیم می‌گیرد که مقاومت کند و تلاش می‌کند تا هویت خود را حفظ کند. داستان مریم، نمایانگر مشکلات زنان در جامعه است و تقاطع فقر و هویت قومی را نیز برجسته می‌سازد.
نسل سوم این خانواده، فریده، دختر مریم است که از همان ابتدا به دنبال تغییرات اجتماعی و فرهنگی در زندگی خود است. او برخلاف مادرش که مجبور به پذیرش ازدواج برای تأمین مالی بوده، به دنبال آزادی و استقلال شخصی می‌گردد. این تحولی بزرگ در نگرش زنان به هنجارهای اجتماعی است و فریده به نوعی نماینده آینده‌ای روشن‌تر و با‌هویت‌تر برای زنان جامعه عمانی محسوب می‌شود.
کتاب «دلشاد» تنها به مسائل اجتماعی و اقتصادی نمی‌پردازد، بلکه گرسنگی و سیری در این رمان به عنوان استعاره‌هایی برای وضعیت روانی و فیزیکی شخصیت‌ها مطرح می‌شود. گرسنگی نه تنها نماد فقر است، بلکه به معنای ناتوانی افراد در دسترسی به نیازهای عاطفی و روانی نیز به کار می‌رود. این رمان همچنین به نقد شرایط اجتماعی در عمان پرداخته و تنوع فرهنگی و قومی در مسقط را به تصویر می‌کشد، جایی که بلوچ‌ها و عرب‌ها در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و تفاوت‌های آنان را در فقر و استثمار تجربه می‌کنند.
«دلشاد» به‌عنوان یکی از برترین آثار ادبی معاصر عربی، موفق به کسب جوایز معتبر همچون جایزه کتارا و حضور در فهرست نهایی جایزه بوکر عربی در سال 2022 شد. این رمان با بررسی پیچیدگی‌های انسانی و اجتماعی و تأکید بر تاب‌آوری شخصیت‌ها در برابر سختی‌ها، اثر ماندگاری در ادبیات عربی به شمار می‌آید. این کتاب نه تنها نمایانگر تاریخ و فرهنگ عمان است، بلکه داستان مقاومت و تلاش برای بازسازی هویت فردی و اجتماعی در میان بحران‌ها را به زیبایی روایت می‌کند.
درباره بشری خلفان
درباره بشری خلفان
بوشرا خلفان نویسنده، رمان نویس، شاعر و فعال فرهنگی عمانی (متولد 1969) است. او از سال 2011 تا 2002 در روزنامه های الوطن و الرویا مقاله نویس هفتگی بود و در سال 2011 در تهیه و نوشتن برخی از قسمت های سریال کارتونی روز و روز شرکت داشت. او یکی از اعضای موسس انجمن نویسندگان و نویسندگان عمان در سال 2006 است. ، رئیس خانواده داستان نویسان در باشگاه فرهنگی از 2000-2002 و رئیس کمیته ادبیات و خلاقیت در باشگاه فرهنگی 12-2010 و یکی از اعضای مؤسس آزمایشگاه روایات عمانی و مدیر آن در سال 2014. نامزد ریاست هیأت مدیره کانون نویسندگان و نویسندگان 2018-20 شد.
قسمت هایی از کتاب دلشاد

اندکی پیش از غروب آفتاب به محلۀ خودمان برمی گشتم که همه مرا «آب آورده» صدا می کردند، و من که نمی دانستم چگونه این نام را به ارث برده ام جواب آنها را می دادم. درواقع این نام را پذیرفته بودم، همان طور که نبودن پدرم را پذیرفته بودم. مادرم به من گفته بود پدرم چند ماه قبل از به دنیا آمدن من مرد و مرگ او باعث شد مردم مسقط گرفتار بی آبی شوند، چون چشمۀ «النل» بعد از آنکه چوپان‏ها جنازۀ پدرم را پیدا کرده بودند، شور شده بود. جنازۀ پدرم را زیره درختچه ای در نمک زار پیدا کرده بودند که از بین رفته بود و او را از طنابی که با لیف خرما بافته بود و همیشه به کمرش می بست، شناخته بودند. اما هیچ کس حرف مادرم را باور نمی کرد. خودم وقتی بزرگ شدم به چشمۀ النل رفتم و دیدم آبش شیرین است. هیچ کس هم به یاد نمی‏آورد که روزی پدری داشته‏ام. معنای «آب آورده» را وقتی بزرگ تر شدم فهمیدم و متوجه شدم لحن کسانی که با آن صدایم می کنند، هنگام گفتن این کلمه فرق می کند. سر همین با سعید بن ناصر دعوا کردم و بچه های دیگر بر سرم ریختند و مرا به باد مشت و لگد گرفتند و جنازه ام را جلوی خیمه مان انداختند. خون از دماغ و دهانم جاری بود. مادرم از دور نگاه می کرد و دخالتی نداشت. اما بعد که بچه ها رفتند، مشتی خاک برداشت و روی زخم هایم ریخت.

نظر کاربران در مورد "کتاب دلشاد"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

باید منتظر بمانیم و کتاب را با ترجمه آقای مرادی که بزودی چاپ میشه را بخوانیم.

1403/03/29 | توسطناظم اسلامی دولابی
0
|