کتاب لئوناردو داوینچی

Leonard de Vinci
  • 200,000 تومان
  • به زودی 🙄
  • انتشارات: نشر نظر نشر نظر
    نویسنده: ژان کلود فرر
کد کتاب : 12702
مترجم :
شابک : 978-600-5191-29-5
قطع : وزیری
تعداد صفحه : 216
سال انتشار شمسی : 1389
سال انتشار میلادی : 1994
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب لئوناردو داوینچی اثر ژان کلود فرر

"لئوناردو داوینچی" یک انسان عصر رنسانس به معنای واقعی کلمه بود؛ وی به طرز شگفت انگیزی به روح هنر مدرن نزدیک بود. بیش از صد و پنجاه تصویر رنگی که برخی از آن ها به طور گسترده ای شناخته شده اند و برخی کمتر برای مردم آشنا هستند- از نقاشی ها ، ترسیم ها ، انگاره های اولیه ، طرح ها ، دفترها و نقشه های او نگاهی اجمالی به دنیای درونی مردی دارد که دست کم چهار قرن جلوتر از زمان خود بود.
"ژان کلود فرر" در کتاب "لئوناردو داوینچی" که براساس هزاران صفحه از یادداشت های حیرت انگیز "لئوناردو داوینچی" و اکتشافات جدید در مورد زندگی و کار وی است، به طرز ماهرانه ای لئوناردوی صمیمی را کشف می کند . او نشان می دهد که نبوغ ""لئوناردو داوینچی" چگونه مبتنی بر مهارت هایی است که می توانیم در خود بهبود ببخشیم؛ مهارت هایی مانند کنجکاوی پرشور ، مشاهده ی دقیق و تخیلی چنان بازیگوش که بتوان با خیال پردازی معاشقه کرد. "لئوناردو داوینچی" همان کسی است که دو نقاشی معروف در تاریخ جهان، یعنی "شام آخر" و "مونالیزا" را با ذهن خلاق و دست های هنرمند خود خلق کرد. او با اشتیاقی که گاهی وسواس گونه بود ، مطالعات ابتکاری آناتومی ، فسیل ها ، پرندگان ، قلب ، ماشین های پرواز ، گیاه شناسی ، زمین شناسی و سلاح را دنبال کرد. وی با بررسی ریاضیات اپتیک ، نشان داد که چگونه پرتوهای نور به قرنیه ضربه می زند ، و توهماتی از تغییر دیدگاه در "شام آخر" ایجاد می کند.

کتاب لئوناردو داوینچی

نکوداشت های کتاب لئوناردو داوینچی
A powerful story of an exhilarating mind and life...a study in creativity: how to define it, how to achieve it.
یک داستان قدرتمند از ذهن و زندگی هیجان انگیز.... مطالعه ای درباره خلاقیت : چگونه آن را تعریف کنیم ؟، چگونه به آن برسیم؟
 New Yorker New Yorker

قسمت هایی از کتاب لئوناردو داوینچی (لذت متن)
« ها، گریلو، تویی؟ چه خوب که آمدی. بگو ببینم پیشرفت کار چطور است؟ تا پیش از طلوع آفتاب فردا کار تمام خواهد شد؟ » گریلو آه بلندی کشید و به عصایش تکیه داد: « همه چیز آماده است و کارگر کافی هم در اختیار داریم. ولی ارباب، پیشنهاد می کنم باز هم کمی صبر کنیم و کار را به تاخیر بیندازیم. » « ولی خود تو پیشنهاد کردی زودتر و تا کسی پیش دستی نکرده، دست به کار شویم! » « درست است. ولی من می ترسم. اکنون ماه صیام است و کاری که می کنیم کراهت دارد... » « من گناهش را به گردن می گیرم. نترس، تو را لو نخواهم داد. ولی سوال این است که آیا واقعا چیزی گیرمان خواهد آمد؟ » « چرا نیاید؟ همه نشانه ها مثبت است. حتی پدران و پدربزرگ هایمان هم تپه پشت آسیاب را می شناختند. شب ها هم نورهای مرموزی در سن جووانی مشاهده می شود. در این اطراف از این جور چیزها خیلی زیاد پیدا می شود. دهاتی ها می گویند همین اواخر در جریان حفر یک چاه در تاکستان مارینیولا مجسمه یک شیطان را در خاک پیدا کرده بودند. »