کتاب داستان خرس های پاندا

L'Histoire des ours panda
به روایت یک ساکسیفونیست که دوست دختری در فرانکفورت دارد
کد کتاب : 9302
مترجم :
شابک : 978-9643127084
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 160
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1993
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 11
زودترین زمان ارسال : ---

داستان خرس های پاندا
L'Histoire des ours Panda
به روایت یک ساکسیفونیست که معشوقه ای در فرانکفورت دارد
کد کتاب : 12752
مترجم :
شابک : 9786009493944
قطع : جیبی
تعداد صفحه : 87
سال انتشار شمسی : 1394
سال انتشار میلادی : 1993
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب داستان خرس های پاندا اثر ماتئی ویسنی یک

او ، یک ساکسوفونیست ،یک هنرمند خسته است که یک صبح خوب با یک زن ناشناس زیبا روی تختش بیدار می شود. اولین سوال او: "ما عشق ورزیدیم؟ "
اتاق خواب محل زندگی شما خواهد بود. آنها نه شب فرصت دارند تا یکدیگر را بشناسند ، شاید خلأ یک عمر را پر کنند و چیزهای اساسی را بفهمند ...

این نمایشنامه «داستان خرس پاندا» سرگذشت زن و مردی است که خود را در کنار هم می یابند. بی آنکه به روشنی معلوم باشد که چگونه و کجا در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. آنها با هم قرار می گذارند تا چندین شبانه روز را کنار هم سپری کنند. با این قرار، وضعیتی آغاز می شود که گویی زن و مرد به موجوداتی خیالی تبدیل می شوند و کسی قادر به دیدن آنها نیست

کتاب داستان خرس های پاندا


ویژگی های کتاب داستان خرس های پاندا

به همراه نمایشنامه ی «سه شنبه با مادوکس»

ماتئی ویسنی یک
ماتئی ویسنی یک در سال ۱۹۵۶ در شهر رادیوتس رومانی زاده شد. او در رشته تاریخ و فلسفه ادامه تحصیل داد و از سال ۱۹۷۷ نمایشنامه نویسی را آغاز کرد. او در سال ۱۹۸۴ جایزه اتحادیه نویسندگان رومانیایی را برای بهترین کتاب شعر دریافت کرد. ویسنی یک در طی ۱۰ سال، نمایشنامه های زیادی نوشت که همه آنها در کشورش ممنوع شدند. یک رمان و دو فیلمنامه او نیز به همین سرنوشت دچار شدند. او در سپتامبر ۱۹۸۷ در پی دعوت بنیاد فرهنگی پاریس به فرانسه رفت و پس از درخواست پناهندگی سیاسی در این کشور اقامت گزید. پس از سقوط حکومت...
قسمت هایی از کتاب داستان خرس های پاندا (لذت متن)
صدای زن:(روی پیغام گیر.)کجا بودی؟ اومدم نبودی. می خوای از من فرار کنی؟ قول داده بودی خونه منتظرم بمونی. رفته بودی دنبال نامه هات؟ امیدوارم هنوز بازشون نکرده باشی. برگرد و بذارشون تو صندوق. باشه؟ ولی مواظب باش که هیچ کس نبیندت. خیلی متأسفم ولی امشب نمی تونم بیام. اما فردا شب حتما همدیگه رو می بینیم. صبح دستکش هام رو یه جایی جا گذاشتم. فکر کنم روی بالش گذاشتم... می بینی شون؟ می تونی بذاری باشن. دوست دارم فکر کنم روی انگشت های من می خوابی. خب. ببین» پسر خوبی باش و سعی کن امشب زود بخوابی و به خصوص سعی نکن برای بار دوم این پیغام رو گوش کنی. باشه؟ قول می دی؟ بهم بگو که قول می دی. بلندتر که صدات رو بشنوم...

صدای زن:(روی پیغام گیر.)کجا بودی؟ اومدم نبودی. می خوای از من فرار کنی؟ قول داده بودی خونه منتظرم بمونی. رفته بودی دنبال نامه هات؟ امیدوارم هنوز بازشون نکرده باشی. برگرد و بذارشون تو صندوق. باشه؟ ولی مواظب باش که هیچ کس نبیندت. خیلی متأسفم ولی امشب نمی تونم بیام. اما فردا شب حتما همدیگه رو می بینیم. صبح دستکش هام رو یه جایی جا گذاشتم. فکر کنم روی بالش گذاشتم... می بینی شون؟ می تونی بذاری باشن. دوست دارم فکر کنم روی انگشت های من می خوابی. خب؛ ببین؛ پسر خوبی باش و...