کتاب پسر

The Son
  • 80,000 تومان
  • به زودی 🙄
  • انتشارات: نفیر نفیر
    نویسنده:
کد کتاب : 12776
مترجم :
شابک : 9786009835317
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 547
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 2014
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

نامزد دریافت جایزه ی بهترین کتاب معمایی گودریدز سال 2014

یو نسبو از نویسندگان پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب پسر اثر یو نسبو

کتاب پسر، رمانی نوشته ی یو نسبو است که اولین بار در سال 2014 به چاپ رسید. سانی لوفتوس، تقریبا نیمی از عمرش را در زندان سپری کرده، آن هم به خاطر جرایمی که مرتکب نشده است. در عوض، منبعی دائمی از هروئین در اختیار او قرار گرفته و هم سلولی هایی که انتظار رستگاری بودا-مانند او را می کشند! سال پیش، پدر سان که پلیسی فاسد بود، به جای مواجهه با دستگیری، دست به خودکشی زد. وقتی سانی به حقیقتی شوکه کننده درباره ی خودکشی پدرش پی می برد، از زندان فرار می کند و به سراغ افرادی می رود که در خراب شدن زندگی خودش و پدرش، نقشی داشته اند. اما افرادی به دنبال خود او نیز هستند، دشمنانی بی رحم و پرتعداد.

کتاب پسر

یو نسبو
یو نسبو، زاده ی ۲۹ مارس سال ۱۹۶۰، نویسنده ی سرشناس داستان های جنایی و موسیقی دانی نروژی است. تا سپتامبر سال ۲۰۰۸، بیش از یک و نیم میلیون نسخه از رمان های او در نروژ به فروش رفت و آثارش به بیش از چهل زبان ترجمه شده است. مجموعه رمان های جنایی «هری هول»، اثر یو نسبو، درباره ی مردی است که همیشه در حال مواجهه با ترس هایش است. رمان های متعددی از این مجموعه، جزو آثار پرفروش در جهان بوده اند.
نکوداشت های کتاب پسر
An elegant novel full of vengeance and redemption.
رمانی دلنشین، سرشار از انتقام و رستگاری.
The Florida Times Union

Fast, complex and well-drawn.
سریع، پیچیده و خوش ساخت.
Pittsburg Post-Gazette

One of Nesbø’s best, deepest and richest novels.
یکی از بهترین، ژرف ترین و غنی ترین رمان های نسبو.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

قسمت هایی از کتاب پسر (لذت متن)
شاید شبی طولانی می شد پس باید به چیزی فکر می کرد تا کمک کند بیدار بماند. قفسه ی کتاب را چک کرد و چیزی که دنبالش بود را یافت: آلبوم عکس خانوادگی. چراغ مطالعه ای روشن کرد و روی آن را از پنجره برگرداند تا نور از بیرون دیده نشود. به آهستگی عکس ها را نگاه کرد. مثل خانواده ای شاد به نظر می رسیدند. خیلی با خانواده ی خودش فرق داشت. شاید همین وسواسش را نسبت به عکس آدم های دیگر توجیه می کرد. دوست داشت آن ها را نگاه کند و مجسم کند که چطور بوده اند.

عکس آدم های دیگر توجیه می کرد. دوست داشت آن ها را نگاه کند و مجسم کند که چطور بوده اند. معلوم بود که می دانست این عکس های خانوادگی کل حقیقت را نمی گویند، ولی مطمئنا حقیقتی را نشان می دادند. سیلوستر روی عکس سه نفره ای مکث کرد، احتمالا در طول تعطیلات عید پاک گرفته شده بود. آن ها لبخندزنان و آفتاب سوخته شده جلوی تل سنگی ایستاده بودند. زن وسط بود؛ سیلوستر از روی عکس های دیگر به نظر آمد، او مادر است. سمت چپش پدر، همان آب لوفتوس بود. و سمت راستش مردی با عینک بدون قاب.

میان صدای شیر آب و مسواک کف آلودش صدایی شنید که می گفت پلیس به خاطر قتل شب گذشته مردی در سگ دانی دنبال یک نفر است و این که آن فرد را با قتل آگینته ایورسن و قتل سه گانه در گاملبین مرتبط می دانند. بتی دهانش را با آب شست، شیر آب را بست و رفت به سمت اتاق خواب. دم در ایستاد. به عکس مرد تحت تعقیب که در تلویزیون بود، خیره شد.