«چگون شوستاکوویچ نظر مرا تغییر داد» نوشتهی استیون جانسون، کتابی است در ستایش معجزهی هنر و موسیقی. جانسون در این کتاب در پی آن است تا نشاندهد که چگونه موسیقی، به درمان افسردگی او کمک کرده است. جانسون در این مسیر به معرفی دمیتری شوستاکوویچ، موسیقیدان برجستهی روسیه و آثار او میپردازد. شوستاکوویچ در دوران حکومت بلشویکها بر روسیه زندگی میکرد و او را بهعنوان یکی از نوابغ آن دورهی در روسیه میشناسند. استیون جانسون که خود موسیقیدان و منتقد این رشتهی هنری است، در این کتاب تجربههای شخصی خود را از روند درمان بیماری افسردگیاش بیان میکند و در کنار آن، به تفسیر فنی و تاریخ هنری موسیقی شوستاکوویچ میپردازد. او این دو جریان را به شکلی موازی پیش میبرد و در این مسیر، خواننده را هم با زندگی و آثار شوستاکوویچ آشنا کرده و هم اهمیت هنر را بهعنوان عنصری شفابخش در زندگی برای خواننده یادآوری میکند.
یکی از دلایلی که باعث شده تا جانسون، شوستاکوویچ را بهعنوان قسمت الهامبخش و شفاگر کتاب خود انتخاب کند، سرکوبی بوده که این هنرمند آن را تحمل کرده است. او که بهعنوان نابغهای در روسیه شناخته میشود در دورهی حکومت استالین، بهعنوان هنرمندی فرمالیست و ضدسوسیالیست در کنار مایاکوفسکی پاکسازی شد و بسیاری از آثار او یا دیگران، هرگز اجرا نشدند و یا پس از مرگش به اجرا درآمدند.
اما دربارهی ساختار کتاب «چگون شوستاکوویچ نظر مرا تغییر داد» میتوان گفت که جانسون نوعی همذاتپنداری میان خود افسردهاش و شوستاکوویچ سرخورده ایجاد کرده و تلاش میکند نشاندهد که موسیقی این دو را از دل ظلمات به سمت نور پیشکشانده است.
کتاب چگونه شوستاکوویچ نظر مرا تغییر داد