از زمان اختراع سینماتوگراف توسط برادران لومیر و ظهور سینما با پخش فیلمهای مستند کوتاه چند ثانیهای در کافههای فرانسه در سال 1898، تا امروز که سینما هم از لحاظ ظرفیتهای هنری و هم امکانات تکنولوژیک به دستاوردهای قابل توجه رسیده است، همواره در رابطه با ابعاد و وجوه مختلف این پدیده سوالاتی مطرح میشود که پاسخهای گوناگون را در پی خود دارند. سوالاتی مانند ماهیت و چیستی سینما، پذیرش یا عدم پذیرش سینما به عنوان هنر و ارتباط آن سایر هنرها، تلاش سینما برای نزدیک شدن به واقعیت زندگی افراد یا تمرد از حرکت به سمت آن، چگونگی تاثیرگذاری فیلم بر تماشاگران، نحوه ارتباط فیلمساز و مخاطب با یکدیگر و... همه اینها بخشی از مسائل و پرسشهایی هستند که سینما در طول تاریخ 120 ساله خود با آنها روبهرو بوده است. در گذر زمان و در واکنش این سوالات، از همان ابتدا افراد مختلفی از رشتههای گوناگون علمی به پاسخدهی به آن ها مشغول شده و برخی از آنها که جوابهای منسجم و دقیقتری به این سوالات داشتند، دست به ابداع نظریههای سینمایی مختص به خود زدند و با گذشت زمان و پیشرفت سینما، این نظریات نیز نسبت به قبل متنوعتر و پیچیدهتر میشدند. افرادی مانند هوگو مانستربرگ، رودلف آرنهایم، بلا بالاژ، سرگئی آیزنشتاین و بسیاری از متفکران نامدار دیگر، تلاش کردند تا از نقطه نظر خود و مکتبشان به سوالاتی که از همان بدو پیدایش سینما با آن همراه بودند، پاسخ داده تا بهتر بتوانند این پدیده شگفتانگیز را درک کرده و برای دیگران شرح دهند. تا به امروز کتابهای فراوانی در شرح و توضیح نظریههای فیلم چاپ و منتشر شده اند و خواندن بسیاری از آنها برای مخاطبین سینما مفید است.
کتاب «فن تحلیل فیلم» اثر روبرت صافاریان، نویسنده و منتقد سینما، از بهترین آثار در این حوزه است. در این کتاب، نویسنده به صورت کامل، تمام جزئیات اصول و مبانی نقد فیلم را توضیح داده و ابزارهای مورد نیاز برای آن را به ترتیب معرفی میکند. سپس بر اساس همین مبانی و اصول دو مورد از فیلمهای شاهکار و بسیار ارزشمند تاریخ سینما، یعنی "ماجرا" اثر میکل آنجلو آنتونینی و "سایه یک شک" اثر آلفرد هیچکاک را به صورت نما به نما مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. خواندن این کتاب به دلیل محتوای جذابش و همچنین توانایی نویسنده در انتقال مطالب، بسیار سودمند بوده و برای تمامی دوستداران سینما تجربهای به یادماندنی رقم خواهد زد.
کتاب فن تحلیل فیلم