کتاب معمای کارائیب

A Caribbean Mystery
کد کتاب : 2686
مترجم :
شابک : 978-9643637071
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 238
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1964
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : 9 اردیبهشت

معمای کارائیب
A Caribbean Mystery
کد کتاب : 13546
مترجم : نگین ازدجینی
شابک : 978-2000737957
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 334
سال انتشار شمسی : 1398
نوع جلد : زرکوب
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 9 اردیبهشت

معرفی کتاب معمای کارائیب اثر آگاتا کریستی

کتاب «معمای کارائیب» یک اثر پلیسی توسط نویسنده بریتانیایی آگاتا کریستی است که برای اولین بار در انگلستان توسط کلوپ جنایی کالینز در 16 نوامبر 1964 منتشر شد. دو منتقد در زمان انتشار رمان گفتند که آگاتا کریستی در حال بازگشت به اوج خود است.
در این اثر داستانی دو تا از شخصیت‌های اصلی در رمان نمسیس که در سال 1971 منتشر شد دوباره ظاهر می‌شوند. این داستان در تفرجگاه نخل طلایی در جزیره سنت اونوره در دریای کارائیب اتفاق می افتد. برادرزاده خانم مارپل پس از یک دوره بیماری، هزینه تعطیلات او را در آنجا پرداخت کرده است. او با سرگرد پالگریو صحبت می کند، مردی خوش سفر که داستان های زیادی برای به اشتراک گذاشتن دارد. او می نشیند و نیمه گوش می دهد تا اینکه پالگریو داستانی درباره مردی تعریف می کند که بیش از یک بار از قتل فرار کرده است. وقتی پالگریو از او می‌پرسد که آیا می‌خواهد عکس یک قاتل را ببیند، او با دقت گوش می‌دهد - اما پس از اینکه او عکس فوری را در کیف پولش پیدا کرد، ناگهان موضوع را تغییر میدهد. خانم مارپل به بالا نگاه می کند تا دلیل آن را ببیند و چند نفر را در همان نزدیکی پیدا می کند.
روز بعد، هنگامی که خدمتکار ویکتوریا سرگرد پالگریو را در اتاقش مرده می یابد، خانم مارپل متقاعد می شود که او به قتل رسیده است. او از دکتر گراهام می خواهد که عکسی را که او ذکر کرده است، پیدا کند، وانمود کند که این عکس مربوط به برادرزاده اش است، اما .....

کتاب معمای کارائیب

آگاتا کریستی
آگاتا کریستی، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود.آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند.آ...
قسمت هایی از کتاب معمای کارائیب (لذت متن)
-نه. ولی خوب آرایش می کرد و به خودش می رسید. البته آن وقت ها که قوم و خویش حساب می شد، کارش تو چشم نمی زد. ظاهرا به زن دیسون خیلی علاقه نشان می داد، ولی این ظاهر قضیه بود. -داستان مربوط به دارو چی بود؟ مردم از کجا فهمیدند؟ -راستش، تو جیمزتاون نبود. گمانم آن موقع تو مارتینیک بودند. فرانسوی ها در مورد دارو خیلی آسان گیرند. مسئول داروخانه با یک نفر صحبت می کند و خبرش پخش می شود. خودتان که می دانید چطوری است. خانم مارپل می دانست چطوری است. خیلی بهتر از بقیه. خانم پرسکات ادامه داد: -گفته بود سرهنگ هیلینگدون دنبال دارویی می گشته که خودش هم نمی دانسته چیست. اسمش از روی کاغذ خوانده. به هرحال، همان طور که گفتم، شایعاتی راه می افتد. خانم مارپل گیج و مات اخمهایش را توی هم کرد و گفت: -ولی نمی فهمم. چرا سرهنگ هیلینگدون باید... -فکر کنم هیلینگدون فقط بازیچه بوده. به هرحال گریگوری دیسون مدت کوتاهی بعد از مرگ زنش دوباره ازدواج می کند. شاید هنوز یک ماه هم از مرگ زنش نگذشته بوده. هردو به هم نگریستند. خانم مارپل گفت: -هیچ کس به چیزی شک نکرد؟ -نه بابا. فقط پشت سرشان حرف می زدند. البته شاید واقعا هیچ چیز نبوده. -ولی سرگرد پالگریو خیال می کرد چیزی بوده. -خودش به شما گفت؟ خانم مارپل گفت: -من زیاد به حرفهایش گوش نمی کردم. ولی فکر کردم... فکر کردم شاید با شما هم در این مورد صحبت کرده. خانم پرسکات گفت: -یک روز لاکی را با انگشت بهم نشان داد. -جدا؟ لاکی را با انگشت به شما نشان داد؟ -بله. البته اول خیال کردم منظورش خانم هیلینگدون است. کرکر خندید و گفت: «این زنه را ببینید. به نظرم این ناقلا یک نفر را کشته و از زیرش در رفته.»