1. خانه
  2. /
  3. کتاب همیشه یکی هست

کتاب همیشه یکی هست

نویسنده: آویسا شرفی
3 از 1 رأی

کتاب همیشه یکی هست

داستان یک سبیل
There is always one
انتشارات: پرتقال
٪15
89000
75650
معرفی کتاب همیشه یکی هست
«همیشه یکی هست. داستان یک سبیل»‌ داستانی تصویری برای بچه‌هاست. این کتاب را آویسا شرفی نوشته است و انتشارات پرتقال آن را چاپ کرده است. کتاب، داستانی ساده و کودکانه دارد. داستان آقای سبیلویی است که یک روز صبح بلند می‌شود و خودش را در آینه می‌بیند و می‌گوید: «وای وای!‌ همین امروز می‌روم آرایشگاه. این سبیل را هم دیگر نمی‌خواهم.»‌ داستان از این‌جا شروع می‌شود. سبیل ناراحت می‌شود، غصه می‌خورد، قهر می‌کند و تصمیم می‌گیرد راه بیفتد و برود؛ برود پیش یکی دیگر که قدرش را بداند، که دوستش داشته باشد. او می‌رود که سبیل یکی دیگر شود. اول از همه یک گربه‌ی سیاه می‌بیند که پشت در ایستاده است. سبیل می‌پرسد: «دوست داری سبیلت باشم؟»‌ و این سوال تا آخر کتاب مدام تکرار می‌شود. گربه هم قبول نمی‌کند و می‌گوید خودش یک سبیل قشنگ دارد. داستان ادامه پیدا می‌کند و سبیل در به در به دنبال کسی دیگر می‌گردد.
آویسا شرفی نویسنده‌ی کتاب، با نوشتن این داستان کوتاه تصویری، چندین پیام برای مخاطب کم سن و سال خود دارد. او سعی کرده است، در دل این داستان ساده به بچه‌ها بیاموزد که بتوانند با موقعیت‌های ناخوشایند رو به رو شوند، نترسند و خود را همان‌گونه که هستند، بپذیرند.
وقتی سبیل دنبال کسی می‌گردد که سبیل او شود، هیچ‌کسی او را نمی‌خواهد؛ در واقع همه او را می‌خواهند، اما نه برای پشت لب‌شان، بلکه برای...
بچه‌ها با خواندن کتاب « همیشه یکی هست، داستان یک سبیل»‌ یاد می‌گیرند که از طرد شدن نترسند، آن‌ها به این درک می‌رسند که ممکن است شرایطی فراهم شود که موقعیت بهتری پیش پای‌شان قرار بگیرد.
بچه‌ها همراه سبیل و تصاویر جالب کتاب، با شخصیت‌های مختلف رو به رو می‌شوند و به فکر می‌روند و باز ادامه می‌دهند.
«همیشه یکی هست، داستان یک سبیل» از آن داستان‌های تصویری کوتاهی است که آموزنده و جذاب است و در ذهن بچه‌ها می‌ماند و پدر و مادر یا مربی می‌توانند، بعد از تمام شدن داستان، درباره‌اش با بچه‌ها حرف بزنند و نگاه بچه‌ها را به این مسائل عمیق‌تر کنند.
درباره آویسا شرفی
درباره آویسا شرفی
من از تکرار متنفرم. از همان وقت که توی شکم مادرم بودم، این را فهمیدم. مدام لگد می‌انداختم که یکی من را از آن‌جا بیاورد بیرون... و بالاخره بعد ۹ ماه موفق شدم!
توی بچگی هم از تکرار خوشم نمی‌آمد؛ یک بار اَتَل‌ مَتَل‌ توتوله را با «گاو حسن» می‌خواندم، یک بار با «بز حسین»، بعد هم با «کُرّه‌الاغ کدخدا» و... 
توی مدرسه هم حوصله‌ی کار تکراری نداشتم و به جای رونویسی از داستان دهقان فداکار و چوپان دروغگو، داستان دهقان دروغگو و چوپان فداکار را از خودم می‌ساختم و توی دفتر مشقم می‌نوشتم. 
بعدها شدم مهندس الکترونیک، اما باز هم حوصله‌ی دوردور کردن‌های تکراری مدارها را نداشتم و کلاً از مدار خارج شدم.
بعد از بچه‌دار شدن، از خواندن قصه‌ی تکراری برای بچه‌ها فرار می‌کردم. یک بار بُزبُز را «قندی» می‌خواندم، یک بار «شِکَری»، بعد هم «عسلی» و...
از بس برای بچه‌هایم قصه ساختم، نویسنده شدم! نویسنده‌ای که از نوشتن داستان‌های تکراری بیزار است.
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب همیشه یکی هست" ثبت می‌کند