کتاب «نادانی» با زیرعنوان «چگونگی تأثیر نادانی در پیشرفت علم» اثر استوارت فایرستاین، کتابی جامع دربارهی نقش جهل و نادانی در کشف و پیشرفت علمی است. فایرستاین، استاد علوم اعصاب، تلقی رایج از علم را به عنوان انباشت روشمند دانش نقد میکند. در عوض، او معتقد است که این نادانی است - به ویژه، آگاهی از چیزهایی که نمیدانیم - که تحقیقات علمی و نوآوری را به پیش میبرد. به عبارت دیگر، تز اصلی فایرستاین این است که جهل، یا شناخت ناشناخته ها، موتور واقعی پیشروی علم است. این ایده به شدت با دیدگاه سنتی علم به عنوان فرآیندی خطی و ثابت از انباشت حقایق در تضاد است و بدین جهت می توان گفت که ایدۀ فایرستاین در این کتاب بسیار رادیکال و نوآورانه محسوب می گردد.
ماهیت تحقیق علمی چیست؟ فایرستاین تحقیق علمی را شبیه به جستجوی یک گربه سیاه در یک اتاق تاریک توصیف میکند، جایی که حتی ممکن است گربهای وجود نداشته باشد. این استعاره ماهیت نامطمئن و مبهم تحقیقات علمی را نشان می دهد که در آن دست و پا زدن و جستجو کردن پاسخهای دست نیافتنی، پاسخهایی که نمیدانیم، بخش اساسی این فرآیند را شکل میدهد. او توضیح میدهد که چگونه دانشمندان از نادانی برای هدایت و پیشروی کار خود استفاده میکنند. او فهرستی از روشهایی را ارائه میکند که دانشمندان، آگاهانه یا ناآگاهانه، برای پیمایش در ناشناختهها به کار میبرند که شامل بازبینی سوالات حل شده، پیگیری تحقیقات دیگر و پیگیری سوالات جزئی است که منجر به سوالات کلی تر می شود. نویسنده، برای اثبات نظریۀ خود مثال های موردی متعددی را در زمینه های مختلف مانند روانشناسی شناختی، فیزیک نظری، نجوم و علوم اعصاب ارائه میکند. این مثالها نشان میدهند که چگونه نادانی برای علم پایهای و بنیادی است و چگونه چارچوببندی درست نادانی برای حل سوالات خاص، مهارتی است که دانشمندان با تجربه، از آن استفاده میکنند.
به طور خلاصه، «نادانی: چگونگی تأثیر نادانی در پیشرفت علم» استوارت فایرستاین، اثری قابل تأمل است که ایدههای مرسوم در مورد علم را کنار میگذارد. او با باز کردن دریچهای جدید در مورد ماهیت واقعی تحقیق علمی، خوانندگان را دعوت میکند تا ارزش ندانستن و اهمیت نادانی را در پیشبرد تحقیقات علمی تجدید نظر کنند. این کتاب برای دانشمندان، دانشآموزان و عموم مردم به طور یکسان، کتابی مفید و قابل استفاده است.
کتاب نادانی