کتاب سفیدبرفی موذی

"سفیدبرفی موذی" بازروایتی زیرکانه و تازه‌نفس از افسانه‌ی کلاسیک سفید برفی است که آنیتا ام. وال آن را با نگاهی تند و نگاهی نو بازنویسی کرده است. این کتاب بخشی از مجموعه‌ی "ملکه‌ی افسانه‌ی تاریک" است که در آن وال شخصیت‌های کهن افسانه‌ها را از قالب‌های آشنا بیرون می‌کشد و آنان را به چهره‌هایی پیچیده و مدرن بدل می‌سازد. سفید برفی در این روایت دیگر شاهزاده‌ای خاموش و منفعل نیست، بلکه زنی است باهوش، زیرک و مسلط بر سرنوشت خود.
روایت با چهره‌ای تازه از سفید برفی آغاز می‌شود: دختری سنجیده و اهل حساب که می‌کوشد از بازی‌های قدرت دربار جان سالم به‌در برد و حتی آن‌ها را به سود خود تغییر دهد. فضای داستان اگرچه همچنان رنگی جادویی دارد، اما با ته‌مایه‌ای تیره‌تر روایت می‌شود؛ جهانی پر از نقشه‌های پنهانی، سیاست‌های ظریف و اتحادهایی غافلگیرکننده. گرچه عناصری چون سیب مسموم و هفت کوتوله هنوز در داستان حضور دارند، وال با هوشمندی آن‌ها را از نو تعریف می‌کند و از قالب کلیشه بیرون می‌کشد. سفید برفی در این بازروایی نه قربانی است و نه ضدقهرمان، بلکه شخصیتی چندلایه است که برای بقا از فریب، شوخ‌طبعی و جذابیت بهره می‌گیرد. حتی ملکه‌ی شرور نیز در این نسخه با نگاهی دقیق‌تر ترسیم می‌شود، تا جایی که مرز خیر و شر، قدرت و ترس، قربانی و کنش‌گر به‌کلی محو می‌شود.
این کتاب بر مضامینی چون قدرت، هویت و ناپایداری مرز میان نیکی و شر تمرکز دارد. سفید برفی، که در روایات سنتی همواره در حاشیه‌ی قدرت قرار داشت، این‌بار جایگاه خود را بازمی‌یابد و مسیر خود را در جهانی پر از خطر و پیچیدگی باز می‌کند. فریب و پنهان‌کاری از موتیف‌های کلیدی اثرند: شخصیت‌ها اغلب پشت نقاب‌هایی از ظاهرسازی پنهان می‌شوند. وال با بهره‌گیری از همین تناقض‌ها، تعریفی تازه از «خوب بودن» ارائه می‌کند، به‌ویژه در جهانی که بقا، گاه مستلزم نیرنگ است.
"سفیدبرفی موذی" بازآفرینی‌ای هوشمندانه، سرزنده و تأمل‌برانگیز از افسانه‌ای آشناست. آنیتا ام. وال با نثری پرتنش و شخصیت‌پردازی‌هایی پرمایه، نه‌تنها داستان سفید برفی، بلکه کلیت مفهوم افسانه را به پرسش می‌کشد. این کتاب خواننده را به بازاندیشی درباره‌ی قدرت، کنش‌گری زنانه و هویت در دل قصه‌های دیرینه فرامی‌خواند و نشان می‌دهد که حتی افسانه‌ها هم می‌توانند چهره‌ای دیگر داشته باشند.