در پیشگفتار این کتاب به قلم نویسنده می‌خوانیم:
من هم مثل بسیاری از مردم مجذوب بدن انسان هستم اما بر خلاف بسیاری که علاقه خود به بدن را به عصرها و آخر هفته ها محدود میکنند. من بدن انسان را در مرکز توجه حرفه ای خود قرار داده ام در واقع من بسیار خوش اقبال هستم که در دانشگاه هاروارد تدریس میکنم و درباره علت و چگونگی کارکرد بدن انسان مطالعه می کنم شغل و علائقم به من امکان میدهد که به گونه ای حرفه ای به این کار بپردازم علاوه بر کار با دانشجویان و بررسی فسیلها به اقصا نقاط زمین سفر می کنم تا ببینم مردم چگونه از بدن خود استفاده میکنند و آزمایشهایی هم در مورد نحوه عملکرد بدن انسان و حیوان در آزمایشگاه انجام می دهم. من هم مثل بسیاری از اساتید عاشق صحبت کردن هستم و از انبوه پرسشهای مردم به وجد می آیم اما از بین پرسشهایی که بیش از همه از آن واهمه داشتمام این بوده که انسانهای آینده چگونه خواهند بود؟ من یک استاد زیست شناسی تکاملی انسان هستم یعنی گذشته را مطالعه میکنم نه اینده فالگیر نیستم و این پرسش مرا به فکر فیلم های علمی تخیلی هوشمندانه ای می اندازد که در آن انسانهای آینده دور را با مغزهای عظیم بدنهای نحیف و لباسهای براق نشان میدهد. پاسخ انعکاسی من همیشه در این راستا بوده که انسانها چندان بر پایه فرهنگ تکامل نمی یابند. این همان پاسخ معمولی بسیاری از همکاران من به این پرسش بوده است.
کتاب داستان بدن انسان
روزنه
دانیل ز لیبرمن
