کتاب تو تنها نیستی

Harbor Me
کد کتاب : 13907
مترجم :
شابک : 978-6004624121
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 158
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 6
زودترین زمان ارسال : 12 اردیبهشت

نامزد دریافت جایزه ی Kirkus سال 2018

نامزد دریافت جایزه ی بلوبونت تگزاس سال 2020

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب تو تنها نیستی اثر ژاکلین وودسن

کتاب «تو تنها نیستی» رمانی نوشته ی «ژاکلین وودسن» است که نخستین بار در سال 2018 به انتشار رسید. دختری کلاس ششمی به نام «هیلی» و بهترین دوستش «هالی» وقتی به یک کلاس درس فرستاده می شوند، چیز زیادی در مورد چهار پسر همکلاسی خود نمی دانند. اما جمعه ها بعد از ظهر، معلمشان آن ها را به اتاقی مخصوص مکالمه می فرستد و به این ترتیب، آن ها بیشتر با هم آشنا می شوند. بچه های کلاس در این اتاق، بدون نظارت بزرگسالان، می توانند راجع به هر چیزی که می خواهند، صحبت کنند. آن ها معمولا از این زمان استفاده می کنند تا درباره ی مشکلات ریز و درشت خود حرف بزنند. «هیلی» آخرین کسی است که رازهایش را برملا می کند، هم درباره ی مرگ مادرش و هم این که چرا پدرش در زندان است. «وودسن» در این رمان تأثیرگذار و خواندنی، نکوداشتی از مهم ترین مسائل در زندگی انسان ها همچون مهربانی، درک، امنیت و آزادی را به مخاطبین ارائه می کند.

کتاب تو تنها نیستی

ژاکلین وودسن
ژاکلین وودسن، زاده ی 12 فوریه ی 1963، نویسنده ی آمریکایی است.وودسن در اوهایو به دنیا آمد. او سال های ابتدایی زندگی را در کالیفرنیای جنوبی گذراند و در هفت سالگی به بروکلین رفت. وودسن پس از کالج، به کار در یک شرکت فعال در تولید کتاب های کودک مشغول شد. او در همین شرکت، توجه یکی از مسئولین را به خود جلب کرد و همین آشنایی، باعث ورود او به عرصه ی نوشتن کتاب های کودک و نوجوان گردید.
نکوداشت های کتاب تو تنها نیستی
This novel will leave an indelible mark on readers’ minds.
این رمان تأثیری ماندگار بر ذهن مخاطبین خواهد گذاشت.
Publishers Weekly Publishers Weekly

Both heartbreaking and hopeful. An extraordinary and timely piece of writing.
هم غم انگیز و هم امید بخش. اثری متمایز و بهنگام.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

Woodson’s spare, lyrical, and evocative prose carries the story seamlessly.
نثر موجز، شعرگونه و احساس برانگیز «وودسن»، داستان را بی وقفه پیش می برد.
School Library Journal School Library Journal

قسمت هایی از کتاب تو تنها نیستی (لذت متن)
موهای فرفری تیره اش را یادم است که افتاده بود روی بازوهایش. نمی دانم چرا آن موهای فرفری، که روی بازوهایش پیچ خورده بود و تا روی میز خط خطی می رسید، از همه چیز برایم ناراحت کننده تر بود.

هشت نفر توی کلاس بودیم. کلاس کوچک ما برای این تشکیل شده بود که مسئولان مدرسه می خواستند یک چیز جدید امتحان کنند، این که آیا می شود هشت تا بچه را با هم و همراه یک معلم در یک کلاس گذاشت و نتیجه ی فوق العاده گرفت؟ هشت تا بچه ی خاص را.

می دانستیم یکجورهایی با بقیه ی بچه ها فرق داریم، هرچند هیچ وقت کسی این را به زبان نمی آورد. همه ی ما قبلا در یک کلاس بزرگ بودیم. درسمان افت کرده بود و بقیه ی بچه ها از ما جلو زده بودند. وانمود می کردیم این تفاوت یادگیری برایمان مهم نیست، ولی خودمان می دانستیم مهم است.