کتاب منطقه مرده

The Dead Zone
کد کتاب : 1397
مترجم :
شابک : 978-6227546217
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 575
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1979
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 3
زودترین زمان ارسال : 26 مهر

فیلم و سریالی بر اساس این کتاب ساخته شده است.

نامزد جایزه لوکس

استیون کینگ از پرفروش ترین نویسندگان آمریکا

از پرفروش های آمریکا

معرفی کتاب منطقه مرده اثر استیون کینگ

کتاب منطقه مرده، رمانی نوشته ی استیون کینگ است که اولین بار در سال 1979 به چاپ رسید. جانی اسمیت پس از پنج سال از کما بیدار می شود و درمی یابد اکنون می تواند با لمس افراد، آینده و گذشته ی آن ها را ببیند. خیلی ها این توانایی او را یک موهبت می دانند اما خود جانی نظر دیگری دارد. نامزد جانی در مدتی که او در کما بود، با مرد دیگری ازدواج کرده و حالا همه ی اطرافیانش از او می خواهند که مشکلاتشان را حل کند. جانی پس از دست دادن با سیاستمداری جاه طلب و بی اخلاق، تصویری عجیب و هراس آور را در ذهن خود می بیند و باید تصمیم بگیرد که آیا می خواهد با انجام کاری بزرگ، آینده را تغییر بدهد یا خیر. رمان منطقه مرده، اثری بسیار سرگرم کننده و پرتعلیق است که مخاطب را برای فهمیدن ادامه ی داستان، کتاب به دست، میخکوب می کند.

کتاب منطقه مرده

استیون کینگ
استیون ادوین کینگ که به اختصار با نام استیون کینگ میان مردم شناخته می شود، نویسنده ی رمان و داستان های کوتاه است که در ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۷ در ایالات پورتلند در آمریکا به دنیا آمد. استیون یکی از برترین نویسنده های قرن حاضر محسوب می شود. اغلب آثار کینگ در ژانر وحشت بوده و می توان گفت که او برترین نویسنده ی ژانر وحشت در حال حاضر به شمار می آید.کینگ در سال ۱۹۷۰ از دانشگاه شهر مین (مکان تولدش) فارغ التحصیل شد و از آن زمان به بعد شروع به نوشتن داستان نمود. ۴ سال بعد کینگ موفق به انتشار اولین رمان خود ب...
نکوداشت های کتاب منطقه مرده
A spellbinder.
اثری مسحورکننده.
Atlanta Journal

Enthralling... superb.
حیرت انگیز... شگرف.
Dallas Times Herald

Continuously engrossing.
دائما جذاب.
Los Angeles Times Los Angeles Times

قسمت هایی از کتاب منطقه مرده (لذت متن)
زمانی که جان اسمیت از کالج فارغ التحصیل شد، دیگر خیلی وقت بود که خاطره روی یخ افتادن ژانویه سال 1953 را فراموش کرده بود. حتی چند سال پیش از آن، یعنی وقتی که دبیرستان را تمام کرده بود، به سختی یادش می آمد که در آن اتفاق چه بلایی سرش آمده بود. پدر و مادرش هم که اصلا از جریان خبر نداشتند. روی یخ صاف برکه ران اراوند در دورهام اسکیت بازی می کردند. پسرهای بزرگتر با تکه چوب های قدیمی و دو سبد سیب زمینی که جای دروازه گذاشته بودند، هاکی بازی می کردند. کوچکترها هم مثل همیشه برای خودشان بازی می کردند، مچ پاهای لاغرشان به شکل خنده داری به داخل و خارج خم می شد و در سرمای بیست و یک درجه زیر صفر نفسشان با بخار بیرون می آمد. یک گوشه یخ برکه لاستیکی آتش زده و پدرها و مادرها دورش نشسته بودند و بچه هایشان را تماشا می کردند. هنوز خیلی مانده بود که اتومبیل های مخصوص حرکت روی برف ساخته شوند...

نود و پنج درصد آدم هایی که روی زمین راه می روند، فقط مرده های متحرکند. یک درصد، قدیس ها هستند و یک درصد، عوضی ها. سه درصد دیگر هم آدم هایی هستند که کاری را که می گویند می توانند انجام دهند، انجام می دهند.

گم کردن بعضی چیزها بهتر از پیدا کردن آن هاست.