کتاب این سوی بهشت

This side of paradise
کد کتاب : 14069
مترجم :
شابک : 978-9643118976
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 376
سال انتشار شمسی : 1395
سال انتشار میلادی : 1920
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

معرفی کتاب این سوی بهشت اثر اف اسکات فیتزجرالد

« ایمری بلین » در سی سالگی با ثروتی که با مرگ دو برادر بزرگ ترش به او می رسد ، احساس می کند دنیا مال اوست . پدرش « استیفن بلین » مردی نالایق که به اشعار « لرد بایرون » شاعر انگلیسی علاقه زیادی داشت تزلزل و دودلی خاصی برای پسرش به ارث گذاشت که او را انسانی سست عنصر با صورتی که نصفش پشت موهای ابریشمی و عاری از حیاتش محو شده بود ، نشان می داد . « این سوی بهشت » داستان زندگی پسرکی است که تا قبل از ده سالگی مادرش به او آموزش های فراوان داد . او در یازده سالگی می توانست روان و راحت یا شاید با لحنی یادآور برامس و موتسارت و بتهوون حرف بزند . پسری که به گمان مادرش واقعا با فرهنگ و جذاب بود و در عین حال خیلی ظریف با زندگی در خانه ای که همیشه تشریفات خاص خودش را داشت . خانواده بلین به هیچ شهر خاصی وابسته نبودند . از « اسکات فیتز جرالد » نویسنده بزرگ آمریکایی قرن بیستم پیش از این رمان « گتسبی بزرگ » با ترجمه شادروان کریم امامی راهی بازار نشر شد و اینک رمانی دیگر از این نویسنده با نام « این سوی بهشت » منتشر شده است .

کتاب این سوی بهشت

اف اسکات فیتزجرالد
فرانسیس اسکات کی فیتزجرالد، زاده ی ۲۴ سپتامبر ۱۸۹۶ و درگذشته ی ۲۱ دسامبر ۱۹۴۰، نویسنده ی آمریکایی رمان و داستان های کوتاه بود. آثار فیتزجرالد نمایانگر عصر جاز در آمریکا است. او به عنوان یکی از نویسندگان بزرگ سده ی بیستم میلادی شناخته می شود. شناخته شده ترین اثر او رمان گتسبی بزرگ است که اولین بار در سال ۱۹۲۵ منتشر شد.وی در سینت پال مینه سوتا در خانواده ای کاتولیک و ایرلندی از طبقه‎ی متوسط دیده به جهان گشود.از ۱۸۹۸ میلادی تا ۱۹۰۱ میلادی را در سیراکیوز، نیویورک و پس از آن در سال های ۱۹۰۳ می...
قسمت هایی از کتاب این سوی بهشت (لذت متن)
خاطراتمان را که به تدریج محو می شوند به کلی به فراموشی خواهیم سپرد... کنارشان خواهیم زد... آرزوهامان همراه با برف آب خواهد شد، و بذر رویا افشانده خواهد شد، رویاهای امروزمان: سپیده های ناگاه که با خنده به استقبالشان رفتیم، سپیده هایی که همه می بینندشان، که هیچ کس آن ها را در کنار یکدیگر، شانه به شانه همدیگر نظاره نخواهد کرد، خوب من... هیچ اشکی فرو نخواهد ریخت... و با خاطره ها نیز هیچ ندامت و افسوسی شکل نخواهد گرفت، و در لحظه دیدارمان سکوت به اشباح مجالی برای پرسه زدن نخواهد داد، و اگر اشکال خاکستری در عمق آب غرق گردند، سطح دریا هیچ متلاطم نخواهد شد، و ما از این همه، هیچ نخواهیم دید.