کتاب فروغ فرخزاد

forough farrokhzad
شعر زمان ما 4 - محمد حقوقی
کد کتاب : 14266
شابک : 978-9646736870
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 340
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 1993
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 16
زودترین زمان ارسال : 11 اردیبهشت

معرفی کتاب فروغ فرخزاد اثر فروغ فرخ زاد

کتاب "فروغ فرخزاد" که چهارمین اثر از مجموعه ی "شعر زمان ما" می باشد، به همت "محمد حقوقی" و انتشارات نگاه منتشر شده است. این مجموعه به خوانندگان، اعم از دانشجویان، شاعران و علاقه مندان به شعر، این امکان را می دهد که بتوانند فضای حقیقی که شعر در آن سروده شده را درک کنند و با صورت های مختلف آن، که تنها در اشعار چند شاعر برجسته ی امروزی تجلی پیدا کرده، آشنا شوند. به این ترتیب مجموعه ی "شعر زمان ما" علاوه بر اینکه درخشان ترین اشعار شاعر مدنظر را در بطن خود قرار داده، از مقدمه ای نیز برخوردار است که خواننده را با سبک شعری، نکات فنی و مسیر شاعر شدن وی آشنا خواهد کرد.
ویژگی های مختلف شعر در این مقدمه بیان می شود و کیفیت اشعار "فروغ فرخزاد" زیر ذره بین تجزیه و تحلیل "محمد حقوقی"، به خواننده نمایانده می شود. به عبارتی می توان گفت، همین تجزیه و تحلیل هاست که مجموعه ی پیش رو را از سایر گزیده های رایج تمایز می دهد. از جمله ویژگی هایی که در کتاب "فروغ فرخزاد" مورد نقد و بررسی قرار گرفته عبارت است از: نحوه ی سروده شدن اشعار، زبان به عنوان وسیله و زبان در خدمت شعر، محتوای اشعار و جهان بینی "فروغ فرخزاد"، دید او نسبت به مسائل، مواردی که شعر وی را تحت تاثیر قرار داد و تاثیراتی که اشعار او بر ادبیات نهاد، ساختمان منحصر به فرد و فضای خاص اشعار "فروغ فرخزاد" و من حیث المجموع، مواردی که به عنوان نقاط قوت و ضعف شعرهای "فروغ فرخزاد" شناخته می شود.

کتاب فروغ فرخزاد

فروغ فرخ زاد
فروغ الزمان فرخ زاد (زادهٔ ۸ دی ۱۳۱۳، تهران — درگذشتهٔ ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران)، معروف به فروغ فرخزاد و فروغ، شاعر نامدار معاصر ایران است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه های قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند. فروغ فرخزاد در ۳۲ سالگی بر اثر واژگونی اتومبیل درگذشت.
قسمت هایی از کتاب فروغ فرخزاد (لذت متن)
چیستم من زاده یک شام لذتباز/ ناشناسی پیش میراند در این راهم/ روزگاری پیکری بر پیکری پیچید/ من به دنیا آمدم بی آنکه خود خواهم/ من به دنیا آمدم تا در جهان تو/ حاصل پیوند سوزان دو تن باشم/ پیش از آن کی آشنا بودیم ما با هم/ من به دنیا آمدم بی آنکه من باشم/ وای از این بازی ‚ از این بازی درد آلود/ از چه ما را این چنین بازیچه می سازی/ رشته تسبیح و در دست تو می چرخیم/ گرم می چرخانی و بیهوده می تازی/ اینجا ستاره ها همه خاموشند/ اینجا فرشته ها همه گریانند/ اینجا شکوفه های گل مریم/ بیقدرتر ز خار بیابانند/ اینجا نشسته بر سر هر راهی/ دیو دروغ و ننگ و ریا کاری/ در آسمان تیره نمی بینم/ نوری ز صبح روشن بیداری

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد/ ایمان بیاوریم به ویرانه های باغ های تخیل/ به داس های واژگون شده ی بیکار/ و دانه های زندانی ./ نگاه کن که چه برفی میبارد…./ شاید حقیقت آن دو دست جوان بود ، آن دو دست جوان/ که زیر بارش یکریز برف مدفون شد/ و سال دیگر ، وقتی بهار/ با آسمان پشت پنجره همخوابه میشود/ و در تنش فوران میکنند/ فواره های سبز ساقه های سبک بار/ شکوفه خواهد داد ای یار ، ای یگانه ترین یار/ ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد…