کتاب نزدیک خانه

Close to Home
کد کتاب : 14328
مترجم :
شابک : 978-6226513807
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 314
سال انتشار شمسی : 1400
سال انتشار میلادی : 2018
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : ---

«کارا هانتر» از نویسندگان پرفروش در ادبیات انگلیس

معرفی کتاب نزدیک خانه اثر کارا هانتر

کتاب «نزدیک خانه» رمانی نوشته «کارا هانتر» است که اولین بار در سال 2018 به چاپ رسید. ناپدید شدن دختری هشت ساله به نام «دیزی میسن» هنگام یک مهمانی در «آکسفورد» انگلستان، این داستان را به پیش می برد. به شکلی عجیب، هیچکس نمی تواند به خاطر آورد که دخترک برای آخرین بار در چه زمانی دیده شده است. همزمان با تبدیل ساعت ها به روزها، ناپدید شدن «دیزی» نتایجی غیرمنتظره را به بار می آورد. زندگی همه—از خانواده او تا همسایگان و افراد حاضر در مدرسه اش—به گردابی از فریب و تنش فزاینده فرو می افتد. کارآگاه «آدام فاولی»، بازرس ارشد، با مشکلات شخصی خودش دست به گریبان است، در حالی که پدر و مادر «دیزی» به شکلی آشکار در حال پنهان کردن چیزی هستند. نبود سرنخ، پلیس و اذهان عمومی را کاملا آشفته کرده—تا این که سیلی از اتهام های مطرح شده در رسانه های اجتماعی، اوضاع را تغییر می دهد.

کتاب نزدیک خانه

کارا هانتر
کارا هانتر نویسنده ای است که در آکسفورد زندگی می کند، در خیابانی که برخلاف آنچه در سری کتاب های جنایی اش نشان داده شده نیست.اولین رمان او نزدیک خانه با بازی دیوید آدام فاولی است و رمان دوم او، در تاریکی، به زودیبه بازارخواهد آمد.
نکوداشت های کتاب نزدیک خانه
Hunter does a masterly job of building tension.
«هانتر» در خلق تنش، به شکلی استادانه عمل می کند.
Publishers Weekly Publishers Weekly

A brilliantly plotted crime novel with a shocking twist.
رمانی جنایی با پیرنگی درخشان، و پیچ و خمی شوکه کننده.
Barnes & Noble

It will keep you guessing until the very end.
این کتاب شما را وادار می کند که تا آخرین صفحه به حدس زدن ادامه دهید.
Book Reporter

قسمت هایی از کتاب نزدیک خانه (لذت متن)
چون حالا دیگر هیچ برگشتی وجود ندارد. هیچ وقت. او با نشاط رهایی، نفس عمیقی می کشد و احساس می کند هوای تازه مانند پاک کننده روح، ریه هایش را پر می کند. هنوز باور نمی کند آن ها قسر در رفته اند. بعد از هفته ها دروغ، پنهانکاری و دروغ گفتن در هنگام خواب، تپش قلب و انتظار برای صدای کوبش روی در.

حتی امروز، وقتی به سمت پایانه کشتی ها رانندگی می کرد، دست هایش می لرزید. انتظار داشت پلیس منتظر دیدن آن ها باشد تا راه فرارشان را سد کند و زندگی گرانبهای جدیدشان را از آن ها دریغ کند. اما هیچ چیز نبود.

خطری که او به جان خرید، نقشه، مراقبت، پیش بینی تمام آن جزئیات خطرناک، همه حالا ارزش پیدا می کند و بله، دیگران هم بهایش را پرداخته اند، ولی تا جایی که به او مربوط می شود، همه آن ها حقشان بود.