کتاب اعترافات یک جاسوس

Code Name Verity
  • 58,000 تومان
  • تمام شد ، اما میاریمش 😏
  • انتشارات: خوب خوب
    نویسنده:
کد کتاب : 14343
مترجم :
شابک : 978-6229532300
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 350
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 2012
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 7
زودترین زمان ارسال : ---

برنده جایزه ادگار سال 2013 برای کتاب بزرگسالان

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب اعترافات یک جاسوس اثر الیزابت وین

کتاب «اعترافات یک جاسوس» رمانی نوشته ی «الیزابت وین» است که نخستین بار در سال 2012 به چاپ رسید. جاسوسی اسکاتلندی به نام «کویینی» که به اسارت دشمن درآمده، پذیرفته تا در ازای شکنجه های کمتر توسط نازی ها، داستانش را تعریف کند و اطلاعات محرمانه را به آن ها تحویل دهد. داستان «کویینی»—هم دوستی قدیمی او با خلبانی به نام «مدی» و هم رنج های اخیر او در زندان—قصه ای تکان دهنده است. «کویینی» به شکلی عامدانه و به منظور گمراه کردن دشمن، داستان خود را با اتفاقاتی غیرواقعی ترکیب می کند که باعث شکل گیری پیچ و خم های جذاب زیادی در داستان می شود. کتاب «اعترافات یک جاسوس»، داستانی مهیج و تأثیرگذار در مورد رویدادهای جنگ جهانی دوم است اما همچنین، یک دوستی عمیق و قدرتمند در مرکز آن به چشم می خورد.

کتاب اعترافات یک جاسوس

الیزابت وین
الیزابت ای. وین (زاده 2 اکتبر 1964) یک نویسنده آمریکایی است که به دلیل داستان های تاریخی بزرگسالان مشهور شده است.وی تابعیت آمریکا و انگلیس را در اختیار دارد.پنج کتاب اول وین نسخه ای از داستان های شاه آرتور را بازگو می کند که این روایت را به پادشاهی آکسوم در اتیوپی قرن ششم منسوب می شود.رمان او در سال 2012 با نام Code Name Verity یک تریلر جنگ جهانی دوم است که بر دوستی دو زن جوان انگلیسی، یک خلبان حمل و نقل و یک جاسوس تمرکز دارد. داستان های کوتاه وین در مجموعه های ویرایش شده توسط الن داتلو، تری ...
نکوداشت های کتاب اعترافات یک جاسوس
A captivating story of two young women, spy and pilot, during World War II.
داستانی مسحورکننده درباره ی دو زن، جاسوس و خلبان، در زمان جنگ جهانی دوم.
Horn Book Horn Book

A tour de force; unforgettable.
دستاوردی چشمگیر؛ فراموش نشدنی.
Kirkus Reviews Kirkus Reviews

With wonderful historical details.
با جزئیات تاریخی شگفت انگیز.
School Library Journal School Library Journal

قسمت هایی از کتاب اعترافات یک جاسوس (لذت متن)
دیگر احساساتم را از هم تشخیص نمی دهم. چیزی به اسم شادی یا غم خالص وجود ندارد. وحشت و آسودگی خیال و ترس و قدرشناسی همه اش با هم قاطی شده.

زندانی است. تقریبا همان موقع که به این جا رسیده، او را گرفته اند. موقع رد شدن از خیابان، اشتباهی به سمت راست نگاه کرده؛ کاری که از «جولی» بعید نیست. آه، نمی دانم بخندم یا گریه کنم.

دیگر از دائم گریه کردن خسته شده ام، ولی غمگین تر از آنم که بخندم. اولین باری که بازجویی اش کردند، اگر برگه شناسایی درست دستش بود، ممکن بود ولش کنند. بدون برگه شناسایی هیچ شانسی نداشت.