کتاب آتش خوارها

The Fire-Eaters
کد کتاب : 14640
مترجم :
شابک : 978-6008025382
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 257
سال انتشار شمسی : 1399
سال انتشار میلادی : 2003
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 2
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

برنده جایزه ادبی کاستا سال 2003

برنده جایزه جایزه کتاب Nestlé Smarties برای 9 تا 11 سال سال 2003

معرفی کتاب آتش خوارها اثر دیوید آلموند

کتاب «آتش خوارها» رمانی نوشته ی «دیوید آلموند» است که اولین بار در سال 2003 منتشر شد. «بابی» می داند که پسری خوش شانس است. او که در منطقه ای آرام به نام «کیلی بی» بزرگ می شود، می تواند چیزهای شگفت انگیز زیادی را ببیند: ستارگانی که نورشان روی دریای یخ زده انعکاس می یابد، دوستی که می تواند گوزن های کوچک آسیب دیده را در رویاهایش درمان کند، و همینطور مردی که می تواند آتش بخورد. اما به نظر می رسد تاریکی از همه جهت در حال نزدیک شدن به زندگی «بابی» است: مدرسه ی جدید او، جایی غم انگیز و بی رحم است؛ پدرش درگیر بیماری اسرارآمیزی شده که کل خانواده را تهدید می کند؛ و آمریکا و شوروی نیز در حال آزمایش موشک های هسته ای هستند و خطر رقم خوردن جنگی فراگیر، بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. «بابی» به همراه دوستش «آلیسا» و شعبده بازی آتش خوار به نام «مک نالتی»، می آموزد به معجزه هایی باور داشته باشد که می توانند آدم ها و شهر مورد علاقه ی او را نجات دهند.

کتاب آتش خوارها

دیوید آلموند
دیوید آلموند در سال 1951 میلادی متولد شد. اولین کتابش اسکلیگ نام داشت که در سال 2007 جایزه ی کارنگی را به دست آورد و در یک رای گیری عمومی، سومین کتاب محبوب کودکان اعلام شد و در سال 2010 نیز جایزه ی دوسالانه ی هانس کریستین اندرسن را از آن خود کرد. کتاب های دیگر او از جمله چشم بهشتی، گل و اسم من میناست تحسین مخاطبان و منتقدین را برانگیخته اند. آلموند از به چالش کشیدن استانداردهای جامعه و بحث درباره ی مضامین فلسفی و عمیق در کتاب های نوجوان و حتی کودکش وحشتی ندارد و شاید دلیل جذابیت روزافزون آثار...
نکوداشت های کتاب آتش خوارها
A stunning novel.
رمانی خیره کننده.
Barnes & Noble

A miraculous tale of faith and redemption.
داستانی معجزه آسا درباره ی ایمان و رستگاری.
Penguin Random House Penguin Random House

A luminous work.
اثری درخشان.
Amazon Amazon

قسمت هایی از کتاب آتش خوارها (لذت متن)
ساحل «کیلی». اینجا گوشه ای کوچک از جهان است. برای دنیای بزرگ، هیچ نیست. یک جای پرت، ساحلی زغال سنگی کنار دریای زغال سنگی. می دانم اهمیت نداریم.

شاید هیچ چیز اهمیت ندارد. هر اتفاقی بیفتد، ستاره ها همچنان می درخشند و خورشید می درخشد و دنیا در آن فضای تاریک و تهی همچنان می درخشد.

اینجا من زندگی می کنم و آدم ها و چیزهایی که دوستشان دارم. اگر قرار است کسی برود، من را ببر. من در ساحل «کیلی» کنار اقیانوس دریایی زندگی می کنم. اسم من «بابی برنز» است.