کتاب بی روح

UnSouled
(کتاب سوم - مجموعه گسسته)
کد کتاب : 14712
مترجم :
شابک : 978-6008537663
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 488
سال انتشار شمسی : 1397
سال انتشار میلادی : 2013
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 5 اردیبهشت

از کتاب های پرفروش نیویورک تایمز

معرفی کتاب بی روح اثر نیل شوسترمن

کتاب «بی روح» رمانی نوشته ی «نیل شوسترمن» است که اولین بار در سال 2013 چاپ شد. «لو» و «کانر» دوباره در راه هستند. مقصد آن ها به «اوهایو» تغییر کرده، جایی که عتیقه فروشی به نام «سونیا» با گذشته ای اسرارآمیز، به آن ها کمک خواهد کرد تا «گسستگی» را برای همیشه از بین ببرند. با این حال، آن ها پس از یک سانحه ی رانندگی عجیب، به منطقه ای متعلق به بومی های آمریکا می رسند. اطلاعات زیادی در مورد گذشته ی «لو» در این قسمت ارائه می شود، و «کانر» نیز با شخصیتی منحصر به فرد به نام «کم» دیدار می کند. تعداد زیادی از کاراکترها در کتاب های قبلی این مجموعه، دوباره مورد توجه قرار می گیرند و یک بار دیگر، جهانی هیجان انگیز را می آفرینند که مخاطبین را وادار می کند به پیشروی در داستان ادامه دهند.

کتاب بی روح

نیل شوسترمن
نیل شوسترمن، زاده ی 12 نوامبر 1962، نویسنده ی آمریکایی است.شوسترمن در بروکلین به دنیا آمد و بزرگ شد. او از همان دوران کودکی، عاشق و شیفته ی مطالعه ی کتاب بود. شوسترمن در شانزده سالگی به همراه خانواده به نیومکزیکو نقل مکان کرد. او در دانشگاه کالیفرنیا به تحصیل در رشته های روانشناسی و تئاتر پرداخت و ستون نویس ژورنال دانشکده نیز بود.شوسترمن بعد از اتمام دوران دانشگاه، به عنوان دستیار در یک موسسه ی استعدادیابی در لس آنجلس مشغول به کار شد. او بعد از یک سال، اولین قرارداد چاپ کتاب و قراردادی برای ن...
نکوداشت های کتاب بی روح
Fans will not be disappointed.
طرفداران ناامید نخواهند شد.
School Library Journal School Library Journal

Suspenseful, electrifying.
پرتعلیق، مهیج.
Booklist Booklist

Teens fight for their humanity in this thrilling book.
در این کتاب هیجان انگیز، نوجوانان برای انسانیت خود می جنگند.
Barnes & Noble

قسمت هایی از کتاب بی روح (لذت متن)
«جانسون راین چایلد» در ورودی را می بندد، کتش را روی کاناپه می اندازد و روی یک صندلی می افتد، انگار تمام مفاصلش از کار افتاده اند. انگار از داخل گسسته شده است. «سونیا» می گوید: «شوخی می کنی. هیچ عقل سلیمی اون توافقنامه ی گسستگی وحشتناک رو امضا نمی کنه.» مرد نگاه تلخی به زن می اندازد، هدف این تلخی، «سونیا» نیست-اما شخص دیگری نیست که این نگاه را روانه اش کند. مرد می گوید: «توی این 9 سال کی سر عقل بوده؟»

زن روی دسته ی کاناپه و نزدیک به مرد می نشیند و دست او را می گیرد. مرد با چنان استیصالی دست زن را می گیرد که انگار تنها چیزی است که جلوی سقوط او به قهقرا را گرفته است.

مرد دستش را کنار می کشد و چشم غره می رود. «حق با توئه... این تقصیر من نیست. تقصیر ما است. ما باهم این کارو کردیم سونیا.» زن طوری واکنش نشان می دهد انگار مرد به او سیلی زده. فقط رو برنمی گرداند، بلکه بلند می شود و از مرد فاصله می گیرد. در اتاق قدم می زند. «جانسون» فکر می کند خوب است. زن باید کمی از احساسات مرا حس کند.