1. خانه
  2. /
  3. کتاب دور از روئی

کتاب دور از روئی

نویسنده: ریمون کنو
3.4 از 1 رأی

کتاب دور از روئی

Loin de Rueil
انتشارات: نشر نی
٪10
180000
162000
معرفی کتاب دور از روئی
«دور از روئی» نوشته‌ی ریمون کنو، نخستین‌بار در سال ۱۹۴۴ توسط انتشارات گالیمار منتشر شد. این رمان کوتاه اما پرآوازه، از شاخص‌ترین نمونه‌های تلفیق رئالیسم، خیال‌پردازی و طنز فلسفی در ادبیات مدرن فرانسه است؛ رمانی که گاه به‌عنوان «رمان خواب در بیداری» توصیف شده است.
در مرکز روایت، ژاکل اومون قرار دارد: جوانی روستایی از شهر خیالی «روئی» که با میل سیری‌ناپذیر به خیال‌پردازی، بی‌وقفه به زندگی‌های موازی می‌گریزد. او خود را گاه بوکسور، گاه بازیگر، گاه قدیس یا ژنرال می‌بیند و در نهایت با نام جیمز چریتی به ستاره‌ای در هالیوود بدل می‌شود. اما این صعود رویایی، بازگشتی طعنه‌آمیز به نقطه‌ی آغاز دارد: ژاک به «روئی» برمی‌گردد، شهری که واقعیتش در طول داستان به شکلی رویاگون محو می‌شود. لحن رمان در نوسان میان شوخ‌طبعی سبک‌بال و تأملات وجودی‌ست. نثر کنو - ترکیبی از زبان گفتاری، اصطلاحات قدیمی، واژگان من‌درآوردی و تغییرات زمانی و وجهی - آگاهانه خواننده را در حس تعلیق میان واقعیت و خیال نگه می‌دارد. روایت با منطق دایره‌ای شکل گرفته است: روایتی سیال، گاه گسسته، که چون رویاها پیوستگی خاص خود را دارد، اما نه از جنس منطق رمان‌های کلاسیک. کنو در این اثر، مفاهیمی چون هویت، واقعیت، فرار از کسالت، و توان تخیل در خودسازی را محور قرار می‌دهد. ژاک با هر فانتزی تازه، هویتی دیگر برمی‌سازد؛ اما نه از سر شور رمانتیک، بلکه از سر بی‌پناهی در برابر زندگی روزمره. او با بدل کردن روزمرگی به اسطوره‌های خیالی، به بازآفرینی معنای خود دست می‌زند. سینما، در این میان، هم الهام‌بخش و هم استعاره‌ای‌ست برای «زندگی‌هایی که می‌توانست باشند». ساختار رمان نیز بازتاب همین مضمون است: گریز از واقعیت، در شکلی فرمال. شخصیت‌هایی چون لویی‌فیلیپ د سیگال (شاعر مالیخولیایی)، سوزان (پیشخدمت و همسر ژاک)، لولو دومر (معشوقه وسواسی)، کامیل، دومینیک و میشو (پسر ژاک) همگی بر اساس کهن‌الگوهای تغییرپذیر طراحی شده‌اند؛ آن‌ها مدام در نقش‌های تازه ظاهر می‌شوند و هویت‌شان تابع خیال‌های ژاک است، نه منطق بیرونی. منتقدان، «دور از روئی» را به‌سبب زبان بدیع، فرم سینمایی و جسارت تخیلی‌اش تحسین کرده‌اند. بابلیو آن را «شاعرانه، سینمایی، رویایی» توصیف کرده و بسیاری آن را با آثار بوریس ویان مقایسه می‌کنند. برخی خوانندگان آن را اثری از طنز بی‌صدا و اندوه پنهان می‌دانند که زیر لایه‌ی بازی‌های زبانی، نوعی اضطراب مدرن از نبود هویت ثابت را نشان می‌دهد.
در یک کلام، «دور از روئی» نمایش شاعرانه‌ی نیاز انسان به رویا و ساختن زندگی‌های دیگر است؛ اثری موجز، اما پر از طنین فلسفی، که نشان می‌دهد چگونه انسان‌ها در دل کسالت و ناامیدی، خود را در داستان‌هایی بازمی‌سازند که شاید از زندگی واقعی‌شان واقعی‌ترند.
درباره ریمون کنو
درباره ریمون کنو
رمون کنو (Raymond Queneau) (تلفظ فرانسوی: ​[ʁɛ'mɔ̃ kə'no]) (زاده ۲۱ فوریه ۱۹۰۳ - درگذشته ۲۵ اکتبر ۱۹۷۶) نویسنده فرانسوی بود. عمده شهرت وی بابت تأسیس گروه اولیپو و نگارش کتاب زازی در مترو است.
قسمت هایی از کتاب دور از روئی

سروکلهٔ پسربچه پیدا شد. روی کاپشنش برف نشسته بود، حدودا شش سال داشت و کفش‌هایش بزرگ و گلی بود. خودش را روی دسیگال انداخت و داد زد: «سلام پدربزرگ.» او را ماچ کرد، بعد به طرف خانم لومون هجوم برد و جیغ زد: «سلام مادربزرگ!» اشتباهی که در شناسایی جدش مرتکب شده بود، موقعیت را پیچیده‌تر کرد. سروکلهٔ زن پیدا شد. کلاهی به سر داشت و بارانی مندرسی به تن و مثل پسربچه برفی بود. با صدای بلند گفت: من دخترتونم! بعد به بچه اشاره کرد و گفت: این هم نوه‌تون!

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب دور از روئی" ثبت می‌کند