1. خانه
  2. /
  3. کتاب مردی که بخت یارش بود

کتاب مردی که بخت یارش بود

نویسنده: آرتور میلر
4 از 2 رأی

کتاب مردی که بخت یارش بود

The Man Who Had All the Luck
٪15
120000
102000
معرفی کتاب مردی که بخت یارش بود
"مردی که بخت یارش بود" نمایشنامه‌ای‌ست از نخستین تجربیات آرتور میلر، نمایشنامه‌نویس بزرگ آمریکایی، که برای نخستین بار در سال 1944 به صحنه رفت. اگرچه در زمان خود موفقیت محدودی به‌دست آورد و به‌سرعت از برنامه‌ی اجرا حذف شد، اما در گذر زمان به‌عنوان متنی تأثیرگذار در شکل‌گیری دیدگاه‌های اخلاقی، فلسفی و اجتماعی میلر شناخته شده است. این نمایشنامه به‌ویژه به دلیل مواجهه با مسائلی چون سرنوشت، مسئولیت فردی و نقد ایده‌آل آمریکایی موفقیت مورد توجه قرار گرفته است. میلر، که بعدها با شاهکارهایی چون "مرگ فروشنده" و "بوته‌ی آزمایش" جایگاه خود را در ادبیات نمایشی تثبیت کرد، در این اثر نخستین بار مضامینی را پیش می‌کشد که بعدها بارها و بارها در نوشته‌هایش تکرار و تعمیق می‌یابد.
در مرکز داستان، دیوید بیوز ایستاده است؛ مردی جوان، آرام، بی‌ادعا، که در شهری کوچک در غرب میانه آمریکا زندگی می‌کند و به‌ظاهر زندگی‌اش با نوعی بخت خیره‌کننده عجین شده است. هر مانعی که بر سر راهش ظاهر می‌شود، از بحران‌های فنی گرفته تا مسائل اقتصادی و خانوادگی، بی‌آنکه تلاش چشمگیری کند، به‌سادگی از پیش پایش برداشته می‌شود. درحالی‌که اطرافیان او با شکست‌ها، محرومیت‌ها و ناکامی‌های متعدد دست‌وپنجه نرم می‌کنند، مسیر دیوید گویی از پیش نوشته و هموار شده است. اما آن‌چه در ابتدا موهبت به نظر می‌رسد، آرام‌آرام به کابوسی وجودی بدل می‌شود. دیوید قادر نیست به‌سادگی بخت خویش را بپذیرد؛ احساس می‌کند که این کامیابی، بدون دلیل و بدون تلاش به دست آمده و باید هزینه‌ای در پی داشته باشد. او نمی‌تواند خوشحالی خود را در جهانی تقسیم کند که اطرافیانش از جمله برادرش آموس که رویای بیسبال حرفه‌ای‌اش به فراموشی سپرده شده رو به اضمحلال‌اند. گویی خوشبختی او با رنج دیگران نسبت مستقیم دارد و این تقارن دردناک، او را دستخوش احساس گناه، اضطراب و نوعی وسواس در پیش‌بینی فاجعه‌ای قریب‌الوقوع می‌سازد. دیوید به‌تدریج به این یقین می‌رسد که نمی‌توان بی‌دلیل انتخاب شد؛ که شانس بی‌مهار، همان‌قدر که بالا می‌برد، سقوطی مرگبار در پی دارد.
"مردی که بخت یارش بود" با نگاهی نقادانه، یکی از بنیادین‌ترین اسطوره‌های جامعه آمریکا را زیر سوال می‌برد: رویای آمریکایی. این اسطوره که موفقیت را نتیجه‌ی تلاش، اراده و لیاقت فردی می‌داند، در این نمایشنامه به شکل طنزآمیز و تراژیکی معکوس می‌شود. میلر در اینجا با طرح پرسش‌هایی بنیادی، این مفهوم را فرو می‌پاشاند: اگر کسی بدون کوشش و شایستگی موفق شود، آیا می‌تواند همچنان خود را انسانی شایسته بداند؟ و اگر بخت تنها تعیین‌کننده مسیر انسان است، مسئولیت اخلاقی در کجای این بازی معنا می‌یابد؟ از دیگر مضامین برجسته اثر، حس گناه بازمانده است؛ عذابی که از آن کسی است که از بلا گریخته، درحالی‌که دیگران در آن گرفتار آمده‌اند. دیوید، در برابر رنج خانواده، دوست و جامعه‌اش، احساس شرم و بی‌عدالتی می‌کند. او درون‌مایه‌ای از اضطراب اگزیستانسیالیستی را با خود حمل می‌کند: آیا زندگی ما محصول نظامی عادلانه است یا کاملا تصادفی؟ آیا خوشبختی نوعی استحقاق است یا یک حادثه کور؟ میلر با زبانی ساده اما پرقدرت، این سوالات را مطرح می‌کند و از طریق آن‌ها به مفاهیمی چون مردانگی، رقابت، حسادت، و فشار روانی جامعه برای موفقیت می‌پردازد.
"مردی که بخت یارش بود" نمایشی‌ست به‌غایت تفکربرانگیز، که در لایه‌های زیرین خود تأملی عمیق درباره بخت، مسئولیت، و ناپایداری موفقیت به‌دست می‌دهد. این نمایش، تأثیرگذار و درعین‌حال تلخ، تماشاگر را به جایی می‌برد که در آن مرز میان موهبت و نفرین محو می‌شود و خوش‌شانسی نه‌فقط نشانه‌ای از نجات، بلکه شاید آغاز یک سقوط تدریجی‌ست. آرتور میلر، حتی در این اثر اولیه، با دقت و جسارت دست بر زخم‌های ناپیدای روان انسان می‌گذارد و تصویری می‌آفریند که تا سال‌ها بعد، در آثار بزرگ‌ترش پژواک خواهد داشت. این نمایش‌نامه دعوتی‌ست برای بازاندیشی در باب معنا و بی‌معنایی موفقیت، و به یادمان می‌آورد که بخت، همیشه برنده را خوشبخت نمی‌سازد.
درباره آرتور میلر
درباره آرتور میلر
آرتور اشر میلر، زاده ی 17 اکتبر 1915 و درگذشته ی 10 فوریه ی 2005، نمایشنامه نویس و مقاله نویس آمریکایی بود.میلر در هارلم نیویورک به دنیا آمد و دومین فرزند از سه فرزند خانواده بود. او به دانشگاه میشیگان رفت و ابتدا در رشته ی روزنامه نگاری مشغول تحصیل شد. میلر در ژورنال دانشگاه، میشیگان دیلی، فعالیت داشت و در همین زمان، اولین نمایشنامه ی خود را نوشت. او سپس رشته ی تحصیلی خود را به زبان انگلیسی تغییر داد و اولین نمایشنامه اش، برنده ی جایزه ی آوری هاپوود شد که او را بیشتر ترغیب کرد تا کار خود را به عنوان نمایشنامه نویسی حرفه ای دنبال کند.میلر در سال 1940 با ماری گریس اسلتری ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. او در سال 1956 همسرش را ترک کرد و با ستاره ی سینما، مرلین مونرو، ازدواج کرد. آن ها در سال 1951 با هم آشنا شده بودند و پس از رابطه ای مخفیانه سرانجام با هم ازدواج کردند.آرتور میلر سرانجام بر اثر سرطان مثانه و ایست قلبی در خانه اش در کنتیکات چشم از جهان فرو بست.
مقالات مرتبط با کتاب مردی که بخت یارش بود
زندگی انسان های عادی به روایت «آرتور میلر»
زندگی انسان های عادی به روایت «آرتور میلر»
ادامه مقاله
برترین نویسندگان در «ادبیات آمریکا»
برترین نویسندگان در «ادبیات آمریکا»

در این مطلب به شکل مختصر با برخی از برترین نویسندگان در «ادبیات آمریکا» آشنا می شویم

نویسنده‌های معروف جا مانده از نوبل ادبیات
نویسنده‌های معروف جا مانده از نوبل ادبیات

در دست گرفتن جایزه نوبل ادبیات برای همه نویسندگان یک آرزو و رویا است. اما این رویا برای همه محقق نشد.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب مردی که بخت یارش بود" ثبت می‌کند