1. خانه
  2. /
  3. کتاب ابداع سنت

کتاب ابداع سنت

3.9 از 1 رأی

کتاب ابداع سنت

The Invention of Tradition
انتشارات: بی گاه
٪10
110،000
99،000
معرفی کتاب ابداع سنت
«ابداع سنت» کتابی نوشته اریک هابسبام، تاریخ پژوه و مورخ مصری-آلمانی است. این اثر در دسته ادبیات پژوهشی-تاریخی قرار می گیرد و موضوع آن بر مبنای تاثیر سنت ها و آیین ها بر اجتماع انسانی شکل گرفته است.
نویسنده در این کتاب در فصل های مختلف کتاب رسوم و سنت کشورهای اسکاتلند، برتانیا، هند و آفریقا را بررسی کرده و این موضوع را تشریح می کند که سنت ‌ها، جشن‌ ها، مراسم و آیین‌ های ملی، پدیده هایی بدون ریشه تاریخی بوده و ساخته ذهن و تخیل بشری هستند. هابسبام در این کتاب تاکید می کند که حکومت ها و قدرتمندان برای دستیابی به منافع خود رسوم و آیین هایی را پایه گذاری کرده و سپس آن را مانند واقعیتی تاریخی برای مردم نهادینه می کنند.
نویسنده در «ابداع سنت» میان سنت و رسم در کارکردها و فرم ها تفاوت های قائل شده است. هابسبام در ابتدا به این موضوع پرداخته که ابداع سنت، به تمدن ها کهن اختصاص ندارد و این مساله در دنیای مدرن هم رخ می‌ دهد. نویسنده معتقد است که در دوره ای که سنت های کهن بدون استفاده شده یا قابلیت انطباق با شرایط جدید را از دست می ‌دهند، زمینه برای ابداع سنت ‌های جدید فراهم می ‌شود.
هابسبام در ادامه به سنت هایی که پس از انقلاب صنعتی به وجود آمده اند اشاره می کند و معتقد است که پس از دوران نامبرده سه دسته سنت شکل گرفته اند که عبارتند از: 1. سنت ‌هایی که همبستگی اجتماعی یا عضویت در گروه ‌ها را ایجاد کرد. 2. آن‌ها که نهادهای قدرت را تایید کرده یا مشروعیت می‌بخشند و در پایان سنت هایی که هدف اصلی شان جامعه‌پذیری، نهادینه سازی باورها، نظام‌ های ارزش و آداب رفتار است.
نویسنده موفقیت سنت مدرن اول را بیش از دو سنت دیگر عنوان کرده است.
همچنین در این کتاب بعضی سنت هایی را که در جوامع بشری به عنوان سنت های کهن و ریشه دار از آن ها یاد می شود به عنوان سننی مدرن معرفی می کند که تاریخ واقعی آن ها بسیار کمتر از چیزی است که مردم باور دارند.
درباره اریک هابسبام
درباره اریک هابسبام
وی در یک فامیل یهودی و در شهر اسکندریه مصر به دنیا آمد. در کودکی، خانواده اش از اسکندریه به وین و سپس برلین مهاجرت کردند. هابسبام بعدها در بریتانیا (لندن) سکنی گزید. همان جا زیست و همان جا درگذشت. اریک هابسبام از برجسته ترین مورخان عصر ما و از پیشکسوتان تاریخ اجتماعی بشمار می رود.اریک هابسبام بر سنّت روشنگری تکیه داشت، عدالت خواه بود و در توصیف نبردهای طبقاتی، به محرومان نگاه جانبدارانه داشت. زندگی و آثار وی متأثر از دلبستگی و تعهد به سوسیالیسم بود. زندگیش را به اعتلای جنبش نظری و عملی تهیدستان علیه سرمایه جهانی و سیاست ها و تئوری های توجیه گر آن اختصاص داد.
قسمت هایی از کتاب ابداع سنت

هرگاه از میزان رواج ابداع سنت‌ها آگاه باشیم، به‌راحتی می‌توانیم پی ببریم که آن دوره‌ای که با دقتی خاص شاهد شکوفایی این‌گونه سنت‌ها بود به سی یا چهل سال قبل از جنگ جهانی اول برمی‌گردد. احتمالا به‌جای «با دقتی خاص» نمی‌توان گفت «با دقت بیش‌تر»، زیرا از هیچ راهی نمی‌توانیم دست به مقایسهٔ کمّی واقع‌بینانه‌ای بزنیم. با این حال، در آن دوره سنت‌ها با شور و شوق در کشورهای متعدد و برای اهداف گوناگون خلق می‌شدند؛ و موضوع این فصل همین خلق انبوه سنت‌هاست. خلق سنت هم به‌صورت رسمی انجام می‌گرفت و هم به‌صورت غیررسمی: گونهٔ رسمی خلق سنت - که می‌توان با تسامح آن را «سیاسی» خواند - عمدتا در دولت‌ها یا جنبش‌های اجتماعی و سیاسی سازمان‌یافته یا توسط آن‌ها صورت می‌گرفت، و گونهٔ غیررسمی آن - که با تسامح می‌توان آن را «اجتماعی» نامید - عمدتا به دست گروه‌های اجتماعی‌ای انجام می‌گرفت که فاقد سازمان‌دهی بودند، یا به دست گروه‌هایی مانند باشگاه‌ها و انجمن‌های دانشجویی، که هدف‌شان مشخصا یا آگاهانه سیاسی نبود، خواه این‌ها کارکردهایی سیاسی هم می‌داشتند و خواه نمی‌داشتند. این تمایز بر مبنای اصول خاصی صورت نگرفته، بلکه برای سهولت کار انجام شده، و برای آن طراحی شده که توجه را به دو گونهٔ اصلی خلق سنت در قرن نوزدهم معطوف کند که هر دو منعکس‌کنندهٔ تحولات ژرف و سریع اجتماعی در این دوره هستند. گروه‌ها، محیط‌ها و زمینه‌های اجتماعی یکسره جدید یا آن‌هایی که قدیمی بودند اما به‌طرز چشمگیری دگرگون شده بودند تمهیدات جدیدی را اقتضا می‌کردند تا بتوانند ضامن و تجلی‌بخش هویت و انسجام اجتماعی باشند و به روابط اجتماعی سروسامان بدهند. در عین حال، جامعهٔ در حال تغییر تداوم اشکال سنتی حکمرانی دولت‌ها و پایگان اجتماعی یا سیاسی را دشوارتر یا حتا ناممکن می‌کرد. این وضعیت مستلزم در پیش گرفتن روش‌های نویی برای حکمرانی یا ایجاد پیوندهای وفاداری بود. به‌طبع، ابداع سنت‌های «سیاسی» متعاقب آن آگاهانه‌تر و سنجیده‌تر بود، زیرا عمدتا به دست نهادهایی صورت می‌گرفت که مقاصدی سیاسی در سر داشتند. اما بی‌درنگ به این نکته هم می‌توان اشاره کرد که میزان توفیق در ابداع آگاهانهٔ سنت عمدتا نسبت مستقیم با قرارگرفتن آن در مسیری داشت که عموم مردم آمادهٔ هم‌سویی با آن بودند. تعطیلات رسمی جدید، مراسم، قهرمانان یا نمادهای جدید که خیل روبه‌رشد کارمندان دولت و جمعیت فزایندهٔ دانش‌آموزان دربند مدرسه را در کنترل خود داشتند، اگر که مورد توجه عمیق مردم نبودند، ممکن بود باز هم نتوانند شهروندان داوطلب را با خود همراه کنند. امپراتوری آلمان در تلاش‌های خود برای تبدیل امپراتور ویلهلم اول به پدر بنیان‌گذار آلمان متحد و نیز در تبدیل سالروز تولد او به یک سالگرد ملی واقعی ناکام بود (راستی، چه کسی اکنون تلاش‌هایی را که برای «ویلهلم کبیر» نامیدن او صورت می‌گرفت به یاد می‌آورد؟). تا سال ۱۹۰۲، با کمک‌های رسمی ۳۲۷ بنای یادبود برای او ساخته شد، و این در حالی بود که فقط یک سال پس از مرگ بیسمارک در سال ۱۸۹۸، ۴۷۰ شهرداری تصمیم گرفتند «ستون‌های بیسمارک» را برپا کنند.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب ابداع سنت" ثبت می‌کند