رمان «تالاب شیطان» نوشتهی دبرا کستاندا، اثری هیجانانگیز و ترسناک است که در شهری ساحلی و دورافتاده به نام Devil’s Landing جریان دارد؛ جایی که افسانهای قدیمی از موجودی مرموز، عامل ناپدید شدن کودکان و مثله شدن حیوانات معرفی میشود. این افسانه، اگرچه در نظر بسیاری تنها یک داستان محلی است، اما ردپایی از ترس و واقعیت در دل آن نهفته است. قهرمان داستان، آدام گری، یک طبیعتشناس با تجربه و متخصص بقاء در طبیعت است که به چنین موجوداتی باور ندارد. اما وقتی یکی از گردشگران در قایق او موجودی ناشناخته را در آبهای باتلاقی مشاهده و فیلمبرداری میکند، تردید در ذهن آدام شکل میگیرد. با اسکان در یکی از کلبههای تازهساز نزدیک تالاب و مواجهه با شواهدی تکاندهنده، او کمکم به وجود چیزی فراتر از طبیعت پی میبرد. در کنار آدام، همسایهای به نام کریستینا قرار دارد؛ زنی پرانرژی و کنجکاو که بر این باور است موجودی باستانی در تالاب، با ورود ساکنان جدید بیدار شده است. وقتی طوفانی شدید منطقه را در انزوا فرو میبرد، آدام و کریستینا چارهای ندارند جز آنکه برای نجات جان خود با این نیروی ناشناخته مقابله کنند. «تالاب شیطان» بخشی از مجموعهی «طلوع دنیای تاریک» (Dark Earth Rising) است؛ سری رمانهایی مستقل در ژانر وحشت که نیازی به ترتیب خاصی برای خواندنشان نیست. نویسنده با بهرهگیری از افسانههای محلی، ترسهای زیستمحیطی و فضاسازی نفسگیر، داستانی میآفریند که هم دلهرهآور است و هم خواندنی.