قبل از هر چیز کتاب ناخدا خانه است با کتاب ناخدایان خاک وشن دو کتاب مجزا هست . خورخه آمادو در کتاب ناخدا خانه است شهر پری پری را در میان دو رقیب که نام آور شهرند خلق میکند.چیکو پاچکو در کنار ناخدایی که تازه وارد شهر شده به رقیبی سرسخت در محبوبیت دچار میشود .ناخدا به سرعت با داستان هایش از حماسه سازی در دریاها و هجوم دزدان دریایی و زنها و عشق هایش به چهره اول شهر بدل میشود و رقیب در حسادت برای تخریب او کوشاست .آمادو مردمی خیال پرور را توصیف میکند که هر دم به کسی دل میبندند و قبله گاه شأن متغیر است. به راستی کدام سوی این دو حقیقت گویند ؟ بخش اول رمان پر قدرت و بایسته شکل گرفته است .اثر به شیوه ای حرفه ای به کنجکاوی خواننده با زبانی چابک و ترجمه ای دلنشین دامن میزند . در بخش دوم که به زندگی ناخدا فلاش بک زده میشود رمان به خاطر تعدد شخصیتهای بعضاً زاید، از تب و تاب میافتد .در این بخش چهره ناخدایی که باید آزموده دریا باشد با ماندن در خانه ،آشکار میشود .به راستی که ناخدا در خانه است نامی سزاوار کتاب است . اما در بخش پایانی با یکی از غافل گیر کنندهترین پایانهای ادبی جهان مواجهیم که همه حدس و گمانهها را از خواننده سلب میکند .عشق ناخدا در ناخدایی تحمیلی یک کشتی و ... لذت این پایان بندی را خود دریابید . آمادو از میان واقعیت و خیال،هویت آدمیان را بررسی میکند و نگاهی متفاوت به دروغ و حقیقت انسان دارد .
این دو کتاب دو رمان مختلف است .ناخدا خانه است اثری محکم و جان دار است که زبان چابک و طنازانه نویسنده خواننده را تا پایان مشتاق نگه میدارد .
درود بر دوستان کتاب رو امشب تموم کردم. من داستان رو از انتشارات خوب و با ترجمهی خانم مداحی خوندم.داستان جذاب و پرکشش و ترجمه هم خوب بود.منتها امان از سانسور که درسته در این کتاب جز در صحنههای جنسی وجود نداشت اما به هر حال حس و حال حاکم بر فضای داستان را از انسان گرفته و توی ذوق میزنه...