«انبارشدگان» نمایشنامهای تند و تیز و مینیمالیستی از نمایشنامهنویس اسپانیایی، دابید د سولا، است که اولین بار در سال ۲۰۰۰ منتشر شد. اثر د سولا با ترکیب طنز وجودی با نقد اجتماعی، مضامین پوچی بوروکراتیک، تضاد نسلی و بیگانگی نیروی کار مدرن را بررسی میکند. این نمایشنامه اگرچه در ظاهر ساده به نظر میرسد، اما تنشهای عمیقی را که در زیر سطح زندگی کاری عادی پنهان شدهاند، آشکار میسازد. «انبارشدگان» که در یک انبار تقریبا خالی اتفاق میافتد، بهعنوان استعارهای قدرتمند برای پوچی و بیهودگی که میتواند در محیطهای شرکتی و بوروکراتیک نفوذ کند، عمل میکند. زبان مهارشده، فضای پراکنده و پویایی دو شخصیتی محکم آن، اثری صمیمی و در عین حال با طنین جهانی پدید آورده است. داستان، آقای لینو، کارمند مسنی که ۳۰ سال در یک انبار کار کرده است، و نین، مرد جوانی که بهعنوان جایگزین او از راه میرسد را دنبال میکند. قرار است در طول پنج روز، لینو نین را آموزش دهد - اما عملا چیزی برای آموزش وجود ندارد. این شغل هیچ وظیفهی واقعیای ندارد و آنچه باقی میماند، مجموعهای از کارهای روزمرهی بیمعناست که صرفا از روی عادت و ترس از اختلال انجام میشوند. با گذشت هفته، شکاف نسلی و فلسفی بین این دو مرد بهطور فزایندهای آشکار میشود. لینو مردی اهل روزمرگی و تسلیم است و به توهم هدف در یک شغل بیمعنا چسبیده است. از سوی دیگر، نین بهطور فزایندهای از پوچی سیستمی که قرار است به آن بپیوندد، گیج و دلزده میشود. مکالمات آنها - گاهی اوقات خندهدار، گاهی تأثربرانگیز - هستهی اصلی درام را شکل میدهد. «انبارشدگان» عمیقا به پوچی کار مدرن میپردازد و سیستمی را به تصویر میکشد که حتی زمانیکه منطق آن مدتهاست از بین رفته، همچنان به حرکت خود ادامه میدهد. این نمایشنامه مفهوم بهرهوری را زیر سوال میبرد و نشان میدهد چگونه اطاعت و آیین، جای معنا را گرفتهاند. تضاد بین نسلی نیز در مرکز روایت قرار دارد؛ جایی که آرمانهای کهنهی وفاداری و پشتکار با انتظارات نسل جوان از معنا، هدف و استقلال در تضاد قرار میگیرند. از نظر سبکی، د سولا از ساختاری مینیمالیستی بهره میگیرد تا بار عاطفی و فلسفی داستان را تقویت کند. این نمایشنامه با دیالوگهای پراکنده و فضای ایستا، یکنواختی و ناامیدی خاموش زندگی نهادی را تداعی میکند. با این حال، همین سکون با طنزی تیز و نگاهی گزنده همراه است که نمایشنامه را از کسالت صرف میرهاند. «انبارشدگان» اثری خاموش اما کوبنده است که یک فضای کاری کسلکننده را به صحنهای برای تأمل وجودی بدل میکند. دابید د سولا مخاطبان را دعوت میکند تا نظامهای ارزشی نهفته در کار روزمره را زیر سوال ببرند و دربارهی معنای گذراندن زندگی در خدمت روزمرگی تأمل کنند. این نمایشنامه که در سال ۲۰۱۵ نیز با کارگردانی جک زاگا کابابی به فیلمی اقتباس شد، با مضامین جهانی و نقدهای نیشدار خود، همچنان بهعنوان یک تمثیل مدرن در باب معنا، کار و شرایط انسانی شناخته میشود.
درباره دابید د سولا
دابید د سولا (1971- ) نویسنده و کارگردان اسپانیایی میباشد.