1. خانه
  2. /
  3. کتاب باغ شب نمای ما

کتاب باغ شب نمای ما

نویسنده: اکبر رادی
5 از 1 رأی

کتاب باغ شب نمای ما

Our Night Garden
انتشارات: قطره
٪15
118000
100300
معرفی کتاب باغ شب نمای ما
"باغ شب‌نمای ما"، نمایشنامه‌ای از اکبر رادی، یکی از برجسته‌ترین آثار ادبیات نمایشی معاصر ایران است که با نگاهی طنزآمیز و نقادانه به واپسین روزهای سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار می‌پردازد. رادی با بهره‌گیری از زبان دورهٔ قاجار و عناصر نمایشی خلاقانه، فضایی خلق کرده که در عین حال تاریخی، هجوی، و استعاری است.
داستان در کاخ ناصرالدین‌شاه آغاز می‌شود. شاه، غرق در افکار و سرگرمی‌های شخصی‌اش، به باغ بیرونی خیره شده است. اطرافیان او، شامل درباریان و زنان اندرونی، با تملق و چاپلوسی در تلاش‌اند تا نظر شاه را جلب کنند. در همین حین، خبرهایی نگران‌کننده از ترور تزار روسیه و خیزش‌های مردمی به گوش می‌رسد؛ اما شاه این رویدادها را جدی نمی‌گیرد و آن‌ها را نادیده می‌انگارد. سرانجام، برای آرام‌کردن انیس‌الدوله، تصمیم می‌گیرد به زیارت حرم شاه عبدالعظیم برود؛ مکانی که سرنوشت محتومش در آن رقم می‌خورد.
رادی در"باغ شب‌نمای ما" به بررسی مفاهیمی چون استبداد، فساد ساختاری، غفلت از مردم و سرنوشت ناگزیر حکومت‌های خودکامه می‌پردازد. نمایشنامه، با زبانی طنزآمیز، به نقد دربار و بی‌کفایتی حاکمان می‌پردازد و در ضمن به نقش روشنفکران و رسانه‌ها در بیداری جامعه اشاره دارد. زبان نمایشنامه سرشار از واژگان و اصطلاحات دورهٔ قاجار است؛ امری که به فضاسازی تاریخی و مستند آن کمک کرده است. طنز و هجو رادی، شخصیت‌ها را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهد که در عین خنده‌آور بودن، عمیقا تأمل‌برانگیزند. نمادهایی چون تخت طاووس، صندلی خورشیدی و کرهٔ جهان‌نما، جلوه‌هایی استعاری از سلطنت، قدرت و خیال‌اند. این نمایشنامه در قالب‌های گوناگونی اجرا شده است. از جمله نسخهٔ رادیویی به کارگردانی ایوب آقاخانی و اجرای صحنه‌ای به کارگردانی هادی مرزبان در فرهنگسرای نیاوران. این اجراها با استقبال خوبی از سوی مخاطبان و منتقدان همراه بوده‌اند.
"باغ شب‌نمای ما" نمایشی است که با دقتی تاریخی و نگاهی نقادانه، از مرزهای زمان فراتر می‌رود و مفاهیمی انسانی و اجتماعی را به تصویر می‌کشد. این اثر، با زبان آشنا و طنز برنده‌اش، همچنان برای مخاطب امروز نیز سخن دارد.
درباره اکبر رادی
درباره اکبر رادی
اکبر رادی به گفته خودش با تماشای تئاتر خانه عروسک هنریک ایبسن در دهه ۳۰ به عرصهٔ تئاتر و نمایشنامه نویسی علاقه مند شد. در سال ۱۳۳۸ نخستین نمایشنامهٔ خود را باعنوان «روزنه آبی» نگاشت، اما دو سال طول کشید تا توانست آن را منتشر کند. این نمایشنامه مورد توجه احمد شاملو قرار گرفت. پیشتر قرار بود جلال آل احمد چاپ این نمایشنامه را به عهده بگیرد، اما چون قائل به تغییراتی در متن اثر بود، رادی با آن موافقت نکرد.
دسته بندی های کتاب باغ شب نمای ما
قسمت هایی از کتاب باغ شب نمای ما

شاه در پناه تخت طاووس ایستاده، خیره به باغ بیرونی، تصنیف «باباجان یکی یه پوله خروس» را به سوت می نوازد و آهسته بشکن می زند. عمله خلوت دست ها را جلو گذاشته، سرها به زیر، عین مهره های شطرنج که در خانه های خود درست چیده شده اند. فقط اعتمادالسلطنه است که نزدیک تخت دو زانو روی قالیچه نشسته، روزنامه ای به شکل طومار میان انگشتان خود گرفته عبوس است. کمی بعد آقا مردک از پشت تخت طاووس برمی خیزد و با یک گلدان نقره میان دو دست، کرنش کنان عقب می کشد. و آنگاه سرها نظاره کنان به شاه بالا می آید... در این صحنه درباریان و اهل اندرون می روند و می آیند و گویی در یک فضای سیال مه آلود، آرام شناورند. آقامردک: قبله عالم آسوده شدند. حاجب الدوله: از بخت ما ریزه خواران خاکپای همایون است. شاه: این گلدان آنتیک دیگر دل مان را زده است؛ فی المجلس چند می خرید آقایان؟ امین خاقان:نقش و نگار نقره اش کار دست بهزاد است. امین خلوت: شاید هم هنرنمایی شاهنوازخان. حاجب الدوله: هنر دست هر که باشد، شأنش در این است که گلدان پیشاب قبله عالم است. امین خاقان: به موزه «لوور» اهدا فرمایند! شاه: افسوس که ما شبانه روز یک وعده طهارت می کنیم؛ آن هم نه داخل گلدان! (از پناه تخت بیرون می آید) خان اعتماد! شما که البته گیس سفید باشی درب خانه اید، در این باب چه رأی می زنید؟ اعتمادالسلطنه: قبل را نمی دانم چه قسم طهارت می فرمایند؛ ولی در باب دبر از ملک الحکمای قزوینی شنیده ام... شاه: آه... اعتماد! ما به جمله های قصار این فیلسوف قزوینی علاقه ای نداریم. (با خنده روی تخت طاووس می افتد) خوب، حال چیست آقایان؟ اعتمادالسلطنه: غلام روزنامه می خواندم قربان. امین خاقان: اعلیحضرتا...

نظر کاربران در مورد "کتاب باغ شب نمای ما"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

متنی زیبا همراه با طنزی دلنشین.

1399/06/25 | توسطایلناز دره شوری
0
|