«پنگوئنی که سردش بود» نوشتهی فیلیپ جورادانو، کتابی مصور و دلنشین است که با زبانی ساده و تصاویری درخشان، به مضامینی چون فردیت، احساس تعلق و قدرت مهربانی میپردازد. این داستان که نخست با عنوان فرانسوی Le Pingouin Qui Avait Froid منتشر شد، قصهی میلو را روایت میکند-پنگوئن کوچکی که برخلاف دیگران، همیشه احساس سرما میکند، حتی در خانهی یخیاش در قطب جنوب. روزی که میلو از شیرجه زدن در آبهای یخزده سر باز میزند، نهنگی مهربان پیشنهاد میدهد او را به جایی گرمتر ببرد. سفر میلو آغاز میشود و او به جزیرهای گرمسیری و سرزنده میرسد، جایی که پرندگان رنگارنگ از گونههای مختلف زندگی میکنند. آنها با آغوش باز از او استقبال میکنند و هر کدام پری از خود به او هدیه میدهند تا برایش شالی نرم و گرم بافته شود-نمادی از دوستی، پذیرش و مهربانی. میلو که حالا نهتنها گرم، بلکه دلگرم شده است، به قطب بازمیگردد. اما اینبار، نهفقط برای خودش، بلکه تا به پنگوئن دیگری که مانند او از سرما میلرزند، نیز مهربانی ببخشد. تصاویر هندسی و منحصربهفرد جورادانو-با بهرهگیری از اشکال سادهای همچون دایره، مثلث و مستطیل-به شکلی چشمنواز مکمل روایت میشوند. تضاد رنگی بین آبیهای سرد قطب و رنگهای گرم و شاد جزیره، تضاد درونی داستان را برجستهتر میسازد و احساس دگرگونی را در ذهن خواننده ثبت میکند. «پنگوئنی که سردش بود» بهدلیل برخورد لطیفش با موضوع تفاوتهای فردی و پذیرش، به کتابی ارزشمند برای گفتوگوهای مربوط به رشد اجتماعی و عاطفی کودکان تبدیل شده است. بخشهایی از کتاب نیز اطلاعات جالبی دربارهی زندگی پنگوئنها ارائه میدهد که ارزش آموزشی آن را دوچندان میکند. این داستان زیبا، کودکان را به پذیرش ویژگیهای منحصربهفرد خود ترغیب میکند، آنها را به همدلی با دیگران فرامیخواند و نشان میدهد که در دل اجتماع، گرمایی هست که میتواند حتی سردترین دلها را گرم کند.
درباره فلیپ جورادانو
فلیپ جورادانو در سال 1980 در ساوونای ایتالیا به دنیا آمد. او پس از تحصیل در رشته هنر در میلان و تورین، به عنوان تصویرگر برای کتابها و مجلات کودکان، کارتونها و طراحی اسباببازی شروع به کار کرد.