1. خانه
  2. /
  3. کتاب درباره نوشتن

کتاب درباره نوشتن

5 از 3 رأی

کتاب درباره نوشتن

On writing
٪10
367000
330300
معرفی کتاب درباره نوشتن
کتاب «درباره‌ی نوشتن» چارلز بوکوفسکی، که به همت ایبل دبریتو گردآوری و در سال ۲۰۱۵ منتشر شد، چشم‌اندازی نادر و صمیمی به ذهن یکی از سرسخت‌ترین و صریح‌ترین صداهای ادبی آمریکا می‌گشاید. این مجموعه‌ی نامه‌ها که سال‌ها منتشر نشده بودند و بعدها در سال۲۰۱۶ نیز در دسترس قرار گرفتند نه یک راهنمای رسمی نویسندگی، بلکه سفری صادقانه در میان مکاتبات بوکوفسکی با ناشران، دوستان و همکاران است؛ سفری که در آن فلسفه‌ی آفرینش ادبی او با همان طنز گزنده، سرسختی و صداقت بی‌پرده‌اش آشکار می‌شود.
در مرکز این کتاب باور اصلی بوکوفسکی می‌درخشد: نوشتن باید از ضرورت فوران کند، نه از محاسبه و طرح‌ریزی آگاهانه. شعار مشهور او، «سعی نکن»، بیش از آنکه توصیه‌ای به تنبلی باشد، دفاعی جسورانه از نوشتن به مثابه کنشی غریزی و ناگزیر است. او هر گونه صیقل دانشگاهی و زیباسازی مصنوعی را پس می‌زند و بی‌پرده اعتراف می‌کند که می‌خواهد نوشته‌هایش «ناهموار و خشن» بمانند، چرا که همین بی‌واسطگی است که به آن‌ها نیرویی منحصر به فرد می‌بخشد. در لابه‌لای غرغرهای بی‌پروا، لحظاتی از ظرافت و تأثر نیز پدیدار می‌شود. برای بوکوفسکی نوشتن نه تنها حرفه یا سرگرمی، بلکه ضرورتی حیاتی و طناب نجاتی برای بقاست: «نویسندگی مرا از تیمارستان، از قتل و خودکشی نجات داده است. من هنوز به آن نیاز دارم. اکنون. فردا. تا آخرین نفس.» چنین جملاتی نشان می‌دهد که برای او نوشتن چیزی فراتر از بیان هنری است؛ نوعی زنده‌ماندن، نوعی رهایی در دل نومیدی. او بارها تأکید می‌کند که نویسنده تنها زمانی نویسنده است که بتواند «همین حالا، امشب، همین دقیقه» بنویسد، بی‌آنکه در دام تعلل یا تصنع گرفتار شود. همین صداقت بی‌فیلتر و انرژی خام است که «درباره‌ی نوشتن» را اثری الهام‌بخش می‌سازد. هر سطر از نامه‌ها با لحنی سرکش و در عین حال انسانی طنین می‌افکند، لحنی که نویسندگان تازه‌کار و خوانندگان وفادار را به یک اندازه مجذوب می‌کند. آنچه این کتاب عرضه می‌کند نه دستورالعمل‌های گام‌به‌گام، بلکه یادآوری پرشوری است از اینکه هنر اصیل زمانی جان می‌گیرد که از درون بجوشد، نه از دل تکلیف و قرارداد.
از همین رو، این کتاب تنها یک سند ادبی نیست، بلکه نوعی وصیت‌نامه‌ی هنری است که در آن بوکوفسکی فلسفه‌ی نوشتن را به ساده‌ترین و صادقانه‌ترین شکل بیان می‌کند: نوشتن به عنوان بقا، به عنوان ضرورت، و به عنوان عمل خلاقی که باید در لحظه، با شور و بی‌هیچ تظاهر، تحقق یابد.
درباره چارلز بوکوفسکی
درباره چارلز بوکوفسکی
هاینریش چارلز بوکوفسکی،( زاده ی 16 آگوست 1920 و درگذشته ی 9 مارس 1994) شاعر و داستان نویس آمریکایی بود.بوکوفسکی در شهر آندرناخ آلمان به دنیا آمد. بعد از فروپاشی اقتصاد آلمان در پی جنگ جهانی اول، خانواده ی او در سال 1923 به بالتیمور رفتند. بوکوفسکی بعد از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان لس آنجلس، دو سال را در دانشگاه شهر لس آنجلس گذراند و در دوره های هنر، روزنامه نگاری و ادبیات شرکت کرد. او در 23 سالگی، اولین داستان کوتاه خود را در مجله ای به چاپ رساند.بوکوفسکی در اوایل دهه ی 1950 در اداره ی پست لس آنجلس به عنوان پستچی مشغول به کار شد و بعد از دو سال و نیم، آن را رها کرد. او در سال 1955 به خاطر زخم معده ای تقریبا وخیم بستری شد. بوکوفسکی پس از ترک بیمارستان، دوباره شروع به نوشتن شعر کرد. او در سال 1957 با شاعر و نویسنده ای به نام «باربارا فیری» ازدواج کرد، اما آن ها در سال 1959 از هم جدا شدند. در پی این جدایی، بوکوفسکی دوباره شراب خواری را از سر گرفت و به نوشتن شعر ادامه داد.چارلز بوکوفسکی در 9 مارس 1994 در سن پدروی کالیفرنیا در سن 73 سالگی، اندکی بعد از تمام کردن آخرین رمانش، به خاطر ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. مراسم تدفین او به وسیله ی راهبان بودایی انجام شد. بر روی سنگ قبر بوکوفسکی این عبارت خوانده می شود: «Don't Try» یا «تلاش نکنید».
مقالات مرتبط با کتاب درباره نوشتن
نویسندگان بزرگ با اختلال روانی
نویسندگان بزرگ با اختلال روانی
ادامه مقاله
چارلز بوکوفسکی، پادشاه دنیای زیرزمینی ها
چارلز بوکوفسکی، پادشاه دنیای زیرزمینی ها

اشعار بوکوفسکی جزء به سرقت رفته ترین کتاب های کتاب فروشی های آمریکا هستند؛ نکته ای که گواهی بر نبوغ و محبوبیت بالای اوست.

نظر کاربران در مورد "کتاب درباره نوشتن"
4 نظر تا این لحظه ثبت شده است

دقیقا همون ۱۰ سالی که بوکوفسکی فکر میکرد چیزی ننوشته بسیاری از متن‌های همین کتابه. انگار بدون فیلتر خواننده شخصیتش رو میبینه. من از ۱۰ به این کتاب ۹ میدم. اون یه نمره هم قطعا برای نویسنده‌های کلاسیک نگه میدارم :)

1404/05/18 | توسطمبینا
0
|

بعضی هنرمندها (به نظرم در گذشته بیشتر از حالا) با کار نکردن و در نتیجه گرسنگی کشیدن به وقت بیشتری برای خودشان دست پیدا می‌کنند تا زمان مناسبی به دست بیاورند، اما این کار اغلب تله‌ای با دندان‌های تیز دارد: خودکشی یا جنون. فکر می‌کنم با شکمِ سیر بهتر می‌توانم بنویسم. شاید هم به این خاطر است که همه‌ی آن سال‌هایی که خالی بود را خوب به یاد دارم و اینکه به احتمال زیاد دوباره همانطور خواهد شد.

1404/05/08 | توسطسعید کریمی
0
|

کتاب فوق‌العاده‌ایه. ترجمه روان و خوبی داره.

1404/05/07 | توسطمحبوبه ساکی
1
|

عجیب دوست داشتم این کتابو. شما هم این قسمتو بخونید: «گاهی وقت‌ها که کاغذ سفید را در ماشین‌تحریر می‌گذارم، به این فکر می‌کنم که همه‌ی ما به زودی خواهیم مُرد. اما اگر در طول عمر، آن‌طور که دلت می‌خواهد زندگی کنی و از سرچشمه‌ای که درونت می‌جوشد بنویسی، شاید مرگ آن‌قدرها هم بد نباشد.»

1404/03/06 | توسطرحیمی
2
|