کتاب «فرسودگی» نوشتهی آنا کاتارینا شافنر، نگاهی به جنبههای مختلف خستگی در زندگی انسان معاصر دارد. نویسنده، که پیشتر تاریخ فرهنگی خستگی را بررسی کرده بود، در این کتاب جدید سراغ تجربههای روزمرهتری از فرسودگی رفته و تلاش کرده با استفاده از قالبی سادهتر، موضوع را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار دهد. در هر بخش، نویسنده سعی میکند پیوند میان مفاهیمی مانند کمالگرایی، اضطراب، و اجبار به بهرهوری با تجربهی فرسودگی را توضیح دهد. او نشان میدهد که چطور انتظارات فرهنگی، فشارهای شغلی، و الگوهای ذهنی تثبیتشده مثل نیاز به مفید بودن مداوم، میتوانند سطح انرژی افراد را بهتدریج تحلیل ببرند. بسیاری از این فشارها به گفتهی او از ساختارهای اجتماعی و اقتصادی سرچشمه میگیرند، نه از ویژگیهای روانی یا ضعف شخصی افراد. به همین دلیل، نگاه او به خستگی، بیشتر انتقادی و ساختاری است تا روانشناختی صرف. کتاب در کنار تحلیلهای روزمره، نگاهی تاریخی هم دارد. شافنر به مواردی مانند «آکدیا» (رخوت معنوی در قرون وسطی) یا نئوراستنیا (تشخیص رایج در قرن نوزدهم برای خستگی مزمن در طبقه متوسط) اشاره میکند تا نشان دهد تجربهی خستگی همیشه وجود داشته، اما تعبیر آن در هر دورهای متفاوت بوده است. او همچنین از نمونههای ادبی، مثل شخصیت بارتلبی در داستان ملویل، استفاده میکند تا بعد فرهنگی این احساس را بهتر نشان دهد. در پایان کتاب، مجموعهای از پیشنهادها و تأملاتی مطرح میشود دربارهی چگونگی تعریف مرزها، تمرین استراحت واقعی، و فاصله گرفتن از ایدههایی مثل خودبهینهسازی دائمی. این پیشنهادها نسخهی درمانی نیستند، بلکه بیشتر دعوت به بازاندیشیاند؛ دعوت به اینکه چرا خستهایم، چه انتظاراتی از خود داریم، و چگونه میتوانیم نوع دیگری از بودن را تجربه کنیم. این کتاب بیش از آنکه راهحل ارائه دهد، سعی دارد به شکل دیگری به خود مسأله نگاه کند.
درباره آنا کاتارینا شافنر
آنا کاتارینا شافنر مورخ فرهنگی و مربی فرسودگی شغلی است.