معرفی کتاب یک صبح ناگهان، حضرت والا، کابوس حضرت اشرف
«یک صبح ناگهان، حضرت والا، کابوس حضرت اشرف» سه نمایشنامه از حسین پاکدل است. پاکدل از سالهای دور کارش را با رادیو شروع کرد با تلویزیون ادامه داد و بعدتر به عنوان یک مدیر فرهنگی در تئاتر فعالیت کرده است. اکنون نیز به عنوان نویسنده و کارگردان تئاتر فعالیت میکند. این سه نمایشنامه حال و هوایی تاریخی دارند که با نگاهی طنز نوشته شدهاند. نویسنده در این سه نمایشنامه مخاطب را به دل تاریخ معاصر ایران میبرد و با طنزی تلخ به نقد قدرت میپردازد و زخمهای پنهان یک ملت را روایت میکند. نمایشنامه «یک صبح ناگهان» اقتباسی آزاد از رمان «طشت خون» اثر اسماعیل فصیح است. داستان در دورهی قاجار و در واقع پس از مرگ ناصرالدین شاه رخ میدهد. این نمایشنامه روایت خانوادهای است در کوران اتفاقات پس از مرگ شاه. پسر نقاش این خانواده درگیر حوادث و آشوبهای سیاسی میشود. در نمایشنامه «حضرت والا» نویسنده به سراغ دوران پهلوی و زندگی تیمور تاش از سیاستمداران آن دوره رفته است. داستان را دختر تیمور تاش روایت میکند که به مناسبات قدرت میپردازد. این نمایشنامه با نگاهی شاعرانه روایت میشود و آسیبهای ناشی از قدرت را نشان میدهد. حسین پاکدل در نمایشنامه «کابوس حضرت اشرف» به سراغ قوامالسلطنه رفته است. سیاستمداری دیگر که به او نگاههای مثبت و منفی وجود دارد، اما نویسنده کوشیده است تا چهرهای خاکستری از او ارائه دهد. تلاش او برای بیرون راندن قوای روس از ایران پس از شهریور 1320 را میتوان مهمترین فعالیت سیاسی قوام تلقی کرد که کوشید مانع تجزیه ایران شود. نویسنده تلاش کرده تا تصویری ملموس از شخصیتی پیچیده به نمایش بگذارد. این سه نمایشنامه مخاطب را به تماشای حقیقت بر صحنهی تئاتر دعوت میکنند. سهگانهای که روایتی از تاریخ، قدرت و کابوسهای فراموشنشدنی به دست میدهد. این سه نمایشنامه، نه تنها روایتهایی نمایشی، بلکه بازخوانیهایی جسورانه از چهرههای سیاسی، ساختارهای پوسیده، و رویاهای سرکوبشده هستند. «یک صبح ناگهان، حضرت والا، کابوس حضرت اشرف» سه نمایشنامه تاریخی هستند که برای علاقمندان به تئاتر و شخصیتهای تاریخی میتواند جذاب و خواندنی باشد.
درباره حسین پاکدل
حسین پاکدل (زاده ۲۳ اردیبهشت ۱۳۳۸) نویسنده، نمایشنامهنویس، مجری، تهیهکننده و مدیر سابق شبکه صدا و سیما و کارگردان فیلم و بازیگر ایرانی است. او در سالهای ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۳، مدیریت پخش شبکه اول سیما را بر عهده داشت. همچنین مدیر دورههای دهم و یازدهم جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان بود. او مدتی نیز مدیریت تئاتر شهر را بر عهده داشت.
دسته بندی های کتاب یک صبح ناگهان، حضرت والا، کابوس حضرت اشرف
قسمت هایی از کتاب یک صبح ناگهان، حضرت والا، کابوس حضرت اشرف
ملک: من میترسم... از همون روز میترسم آقاجان... هنوزم میترسم... راست میگن آقاجان که میگن داداش کمال مرده؟... من که عاشقش بودم، مگه میشه بمیره؟... اون که من رو خیلی دوست داشت، نقاشیهای رنگیرنگی میکشید...
کتابهای مرتبط با کتاب یک صبح ناگهان، حضرت والا، کابوس حضرت اشرف