رضا تهوری داستاننویس ایرانی متولد سال 1357 میباشد.
فضای نوستالژیک و شخصیتهای گرم و صمیمی آن دوران مرا یاد فیلمهای مجید مجیدی انداخت در هر کدام از داستانها با خانواده هایی مواجه هستیم که مشکللات هر کدام از اعضای خانواده دغدغه همه اعضای خانواده است صمیمیتی که اکنون دیگر در خانوادهها کمتر مشاهده میکنیم همه داستانها را دوس داشتم اما خودکار بیک برایم جذابیت خاصی دارد
«نبضهای ناتمام» سفری است به دنیای درونی راوی که با ترسها، امیدها و عشقهایش با چالشهای زندگی ، روبرو میشود. «نبضهای ناتمام» تجربهای تأثیرگذار از نبرد برای زندگیست که پیروزی عشق خانوادگی را به خواننده هدیه میدهد. این داستان، یادآور این نکته است که حتی در دل بحرانها، میتوان نبضهای امید را یافت و به ادامه زندگی با عشق و بدون ترس، دل بست.
رضا تهوری در6 اسفند سال ۱۳۵۷ در شهرستان نمین به دنیا آمد. در رشته ریاضی-فیزیک دیپلم گرفت اما بیشترین شور و شوق او به دنیای پر رمز و راز تئاتر معطوف بود و این هنر، مهمترین سرگرمی و دغدغهی دوران مدرسهاش را تشکیل میداد. او تحصیلات عالی خود را در رشته مهندسی برق قدرت ادامه داد، اما اشتیاق وافرش به ادبیات، او را به سوی کلاسهای داوطلبانه رشته ادبیات فارسی در دانشگاه سوق داد و در این مسیر، مورد تشویق اساتید ادبیات، قرار گرفت. اشعار اوهم در نشریات دانشگاهی به چاپ رسید. نوشتن داستان از کلاسهای فیلمسازی «انجمن سینمای جوان اردبیل» آغاز شد. شور و شوق خلاقیت، در کلاسهای فیلمنامهنویسی حاصل شد و توانست دو فیلمنامه کوتاه بنویسد. اما نتوانست فیلم هایش را بسازد تجربه نویسندگی در هفتهنامه «شور»، مجال کاملتری برای بروز استعدادهایش فراهم آورد؛ او هم گزارشهای خبری تهیه میکرد و هم اشعار و مقالات ادبیاش در این نشریه منتشر میشد، بهترین و پربارترین دوران زندگی او، زمانی آغاز شد که به عنوان مربی ادبی در «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» مشغول به کار شد. کلاسهای شعر و داستانخوانی در کنار کودکان و نوجوانان، لحظات نابی از خلاقیت و کشف را برای او رقم زد. غرق شدن در دنیای پاک و شاعرانه کودکان، بیش از آنکه کودکان را پرورش دهد، روح و قلمش را جلا بخشید و او را در مسیر هنری خود یاری کرد.
پسری در مواجهه با بیعدالتی، میآموزد چگونه از آبروی از دست رفتهاش دفاع کند. آیا او در برابر ساختارهای پنهان قدرت خواهد ایستاد؟ این داستان نه تنها روایت یک فرد، بلکه بازتابی از دردهای مشترک و بیداریهای اجتماعی است که هر یک از ما ممکن است تجربه کنیم
مجموعه داستان کوتاه “نبضهای ناتمام” نوشته رضا تهوری شامل پنج داستان کوتاه است که نویسنده با ظرافتی خاص به لایههای مختلف زندگی، بهویژه زندگی نوجوانان و جوانان در جامعه معاصر ایران میپردازد. تهوری در این مجموعه، اغلب با نگاهی درونگرایانه و تمرکز بر جزئیات روانشناختی شخصیتها، داستان هایی را روایت میکند که در عین سادگی ظاهری، عمق معنایی قابل توجهی دارد. داستان «نبضهای ناتمام» لایههای پنهان روابط خانوادگی، فشارهای اجتماعی، آغاز هویتیابی جنسیتی و چالشهای عاطفی دوران بلوغ را به تصویر میکشد. راوی در آستانه ورود به یک مرحله جدید از زندگی است که با انتظارات والدین، پیچیدگیهای عاطفی و نیاز به تعریف هویتی مستقل همراه است. این بخش، به طور کلی، نمادی از فرآیند اجتماعی شدن و هویتیابی در بستر یک خانواده ایرانی و در مواجهه با واقعیتهای جامعه است.