1. خانه
  2. /
  3. کتاب قدیس دیوانه

کتاب قدیس دیوانه

3.5 از 1 رأی

کتاب قدیس دیوانه

Ghedis-e Divane
انتشارات: صاد
٪15
169000
143650
معرفی کتاب قدیس دیوانه

کتاب قدیس دیوانه شامل سیزده داستان با موضوعات و مضامین مختلف است. داستانهایی که نگاهی دارند به وضعیت روحی، حالات درونی و تفکرات انسانهایی که در موقعیت‌های خاص قرار گرفته‌اند. موقعیت‌هایی که باید بین مرگ و زندگی تکاپو کنند. موقعیت‌ها و آدمهای غیر عادی که راوی را به سمت نتیجه‌گیری خارق‌العاده‌ای می‌رسانند. موقعیت‌هایی که شخصیت‌هایش باید در آنها دست به تصمیمات خاصی بزنند. شخصیتهایی که حیران و سرگردان در بزنگاه‌هایی قرار می‌گیرند. که قادر است آنان را متاثر و منقلب کند. اما همچنان در گذشته‌ای که در آن اسیرند سیر می‌کنند و تحول پذیر نیستند انگار گذشته برزخی‌ست که رهایی از آن ممکن نیست.

درباره احمدرضا امیری سامانی
درباره احمدرضا امیری سامانی
احمدرضا امیری سامانی متولد ۱۳۵۹ در شهر تهران است. او لیسانس مترجمی زبان انگلیسی دارد.شروع نویسندگی‌اش از سال ۱۳۸۴ در ضمیمه‌های مسافر و تاکسی روزنامه همشهری بوده است. بعد از آن در روزنامه‌ها و نشریات مختلف از جمله اعتماد و مجله سوره و سایت‌های مختلف نیز مطالبی منتشر کرده است.در سال 1377 بود که با مرحوم نادر ابراهیمی دیدار داشته است و به نویسندگی علاقه‌مند شده. و بعد به واسطه کار در حوزه هنری با نویسندگان و اهالی ادبیات آشنا شد و نوشتن را آغاز کرد. نویسندگانی همچون محمدعلی علومی، فیروز جلالی زنوزی، مرحوم امیرحسین فردی و اساتیدی همچون استاد ابوالقاسم رادفر.در سال 1385 بود که با رشته‌ی تاریخ شفاهی آشنا شد و مقدمات آن را فراگرفت و سال 1386 وارد دوره‌های داستان‌نویسی حوزه هنری شد. در همان‌سال به همراه محمد کریمی و محسن کاظمی سایت تاریخ شفاهی ایران را افتتاح کرد و علاقه به تاریخ شفاهی و مصاحبه باعث شد، نگاه دقیق‌تری به خصوصیات و روان‌شناسی شخصیت‌ها داشته باشد.
در زمینه داستان‌نویسی نیز، استاد حسین فتاحی اولین مدرس او بوده است. و بعدها با نویسنده‌هایی مانند رضا امیرخانی، حمیدرضا شاه آبادی، محمد کاظم مزینانی و … آشنا شد.از سال 1399 تاکنون، دو دوره است که در حوزه‌ی هنری استان اصفهان مدرس نویسندگی است و امیدوار است این راه ادامه پیدا کند.
قسمت هایی از کتاب قدیس دیوانه

چشم‌های جواد به وکیل التماس می‌کنند. خرخری می‌کشد و پشت دماغش را صاف می‌کند: «آقای وکیل، ته کارا بوگو ما را از این جهنّم خلاص کن. همین چیزایی که خودمون سه‌تا شنیدیم، واسه یه‌عمر عذاب‌کشیدن بسه‌س. بوگو چی‌کار کنیم؟ جنازه را می‌دی ببریم یه‌گوشه دفن کنیم یا بازم باید بیشینیم زخم بزنیم به جیگرامون؟ من خدازده دادم واسه پونصد نفر غذا پختن!»

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب قدیس دیوانه" ثبت می‌کند