کودکان مفاهیم نسبی مانند خوبی را چگونه درک میکنند؟
در ذهن آنها خوبی چه معنایی دارد؟ خوبی چه شکلی یا چه رنگی است؟
مفاهیم نسبی تقریبا تا هفتسالگی معنا ندارند و ارزیابی کودکان مبتنی بر معیارهای بیرونی مانند گفتههای والدین است. حتما شنیدهاید که میگویند «این کار خوبه چون مامان میگه» یا «این کار بده چون تنبیه میشم.»
کودکان از چه سنی و چگونه مفاهیم نسبی را درک میکنند؟
بعد از هفتسالگی، بچهها کمکم متوجه میشوند که نیت پشت کارها مهم است. مثلا میفهمند کسی ممکن است «اشتباه کرده باشد» نه اینکه ذاتا بد باشد و مفاهیم نسبیتر میشوند.
برای اینکه کودک بتواند نسبیت خوبی را درک کند، به تجربههای واقعی، گفتوگو و داستان نیاز دارد. وقتی او میبیند که یک نفر در شرایط مشابه تصمیم متفاوتی میگیرد، مفهوم خوبی را در ذهن خود دوباره میسازد یا زمانی که از والدین و مربیان خود میپرسد «چرا فلان کار بده ولی فلان کار نه؟» والدین میتوانند نسبیبودن را توضیح دهند.
کتابهای داستان نیز بهخاطر اینکه امکان نگاه کردن از چند زاویهی مختلف را به کودک میدهند، به درک مفهوم نسبیت کمک میکنند. مثلا مامان دینا دایناسور فرزندش را به کوه آتشفشان سپرد، چون باید برای او غذا پیدا میکرد.