خلق یک موجود دیگر، یکی از آشناترین و غریزیترین جنبههای زندگی ما و درعینحال از پیچیدهترین و البته خصوصیترین کنشهایمان است، سرشار از عشق و امید و درعینحال قرین بیم و تردید. اما جدا از اینکه بخواهیم بچه داشته باشیم یا نه، فارغ از میل و تصمیمان در این باره، به دنیا آوردن یک موجود تازه چه معنایی دارد؟ در جهانی مملو از بیثباتی، جهانی با انواعواقسام بحرانهای اجتماعی، سیاسی و زیستمحیطی، تصمیمگیری برای بچهدار شدن به چه معناست؟ اصلا به دنیا آوردن یک کودک بهلحاظ اخلاقی، فلسفی و عاطفی چه ثمرات و پیامدهایی دارد؟ آیا میشود بهنیابت از موجودی دیگر دربارۀ قدروارزش زندگی کردن تصمیم گرفت؟
مارا فان در لوخت در کتاب Begetting بهسراغ این سوالهای اساسی میرود و با تکیه بر فلسفه، الهیات، علم، ادبیات و تأملات شخصیاش با دیدی بیطرفانه و بیانی صادقانه معنای بچهدار شدن را به بحث میگذارد. کتاب بیش از آنکه در پی قضاوت کردن یا طرح جوابهای قطعی باشد، دعوتی است به گفتوگویی دغدغهمند، متعهدانه و همدلانه؛ گفتوگویی که در عین بررسی جنبههای اخلاقی و اجتماعی بچهدار شدن، پذیرای عمق و پیچیدگی این میل انسانی هم باشد، میل به خلق فرزندی که امتداد جسم و جان و خیال ماست.
در نهایت، ضرورت چنین گفتوگویی محدود به بزنگاه خاصی نیست و فارغ از اینکه در آستانۀ تصمیمگیری ایستادهایم یا آن را پشتسر گذاشتهایم، تردید داریم یا به اطمینان رسیدهایم، اهمیت پرسیدن، گفتن و شنیدن در این باره به قوت خودش باقی است، چراکه هر قدمی برای درک معنای بچهدار شدن، علاوه بر تلاش برای تصمیمگیری آگاهانهتر، گامی است در مسیر خودکاوی و خودشناسی و فهم بهتر نسبتمان با جامعه، جهان و آینده.
مارا فان در لوخت فیلسوف و مدرس دانشگاه سنتاندروز در اسکاتلند است. حوزهٔ پژوهش او فلسفهٔ اخلاق، تاریخ اندیشهٔ مدرن و فلسفهٔ رنج است. او در آثارش به پرسشهای بنیادینی دربارهٔ زندگی، رنج، امید و مسئولیت انسان پرداخته است. فان در لوخت با بهرهگیری از رویکردی تلفیقی میان فلسفهٔ تاریخی و دغدغههای معاصر، جایگاهی متمایز در میان فیلسوفان نسل جدید یافته و آثارش بهمنزلهٔ تلاشی جدی برای بازاندیشی در مفاهیمی چون رنج، آفرینش و امید، مورد توجه قرار گرفته است.