کتاب ماجرای هیئت مدیرۀ کانون وکلای دادگستری، نوشتۀ دکتر موسی جوان، یک اثر تاریخی تقریبا یا کاملا ناشناخته در ادبیات حقوقی ایران است. از جمع عبارات و توضیحات کتاب چنین به نظر میرسد که ایشان بیش از آنکه به استقلال کانون وکلا و اعضای آن باورمند بوده باشد، بهجد به سرمایهها و اندوختههای وکلای دادگستری و کانون وکلا - همچون آزادی بیان وکیل، آزادی و آزادمنشی او، تعاون در مبّرات و امور خیر، فراگیری علوم جدید و آشنایی با زبانهای خارجی و پرهیز از گرفتاری در سستی، خموشی و محافظهکاری - ایمان داشته و از این آرمان دفاع کرده است. دیدگاههای منحصربهفرد دکتر جوان دربارۀ استقلال کانون وکلای دادگستری و همچنین رویکرد تاریخی و سیاسی ایشان نسبت به تصویب لایحۀ قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری اهمیت این کتاب را دوچندان میکند. در درجۀ نخست اعضای جامعۀ حقوقی ایران، بهویژه وکلا، و در درجات بعدی، کلیۀ محققان و پژوهشگران حوزههای علوم سیاسی، علوم اجتماعی، تاریخ و مدیریت میتوانند در زمرۀ مخاطبان این کتاب باشند.
موسی جوان حقوقدان، نویسنده و نماینده مجلس شورای ملی بود که به زبانهای روسی، انگلیسی، فرانسه و عربی نیز مسلط بود. او در سال ۱۳۰۴ خورشیدی برای ادامه تحصیل به اروپا رفت و در پاریس در رشته حقوق دکترا گرفت و پس از بازگشت به تهران، به خدمت عدلیه درآمد. سپس به وزارت داخله (کشور) منتقل و رئیس بلدیه (شهردار) مشهد شد. پس از چندی، از مشاغل دولتی کناره گرفت و در تهران به وکالت دادگستری پرداخت و به عضویت انجمن بلدیه (شورای شهر) پایتخت انتخاب شد. اعضای انجمن او را به نایب رئیسی برگزیدند. در سال ۱۳۱۴ دکتر موسی جوان به نمایندگی شهر ری به مجلس شورای ملی رفت (دوره دهم) و این کرسی را تا دوره سیزدهم حفظ کرد. دوره سیزدهم دو ماه پس از اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ و کنارهگیری رضا شاه از قدرت آغاز شد. دکتر جوان به مخالفت با پیمان اتحادی برخاست که محمدعلی فروغی نخستوزیر وقت با متفقین بست. دکتر جوان در ادامه مجلس از مخالفان سرسخت دولتهایی بود که سر کار آمدند و نطقهای تندی علیه عملکرد این دولتها میکرد تا اینکه سرانجام در هفتم آبان ۱۳۲۱ از نمایندگی استعفا داد.