نوروز یکی از دیرپاترین آیینهای ایرانی است که از پس قرون متمادی، در انطباقی هنرمندانه با شرایط گوناگون تا امروز تداوم داشته است لیکن در این گذشتۀ پر فراز و نشیب، تفسیری واحد نداشته و دست کم میتوان سه تفسیر از نوروز را به تناسب «روزگار ساسانی»، «روزگار پیشاصفوی» و «عهدصفوی» برای آن برشمرد. از چنین منظری، در اثر حاضر بازخوانی دوازده رساله نوروزی که هرکدام بازنمایی تفسیرهای متفاوت از نوروز هستند مد نظر قرار گرفته است؛ در متنی منتسب به روزگار ساسانی، متون و منابع ادبی و تاریخی بعد از اسلام، نوروزنامههای عهد صفوی و نوروزنامههای نوشته شده در فرارودان تفسیرهای مختلف از نوروز ارائه میشود. ناگفته نماند که سنن و آیینهای نوروزی به سبب کارآمدی گاهشماری در سنتهای اداری ایران زمین، با سال مالی رابطه وثیقی داشته است لذا از هرسو که به چهار کارکرد نوروز، یعنی: کارکرد اداری، کشاورزی، اساطیری و آیینی بنگریم، به مهمترین کارکرد آن یعنی سال مالی میرسیم. این رسالهها علاوه بر اهمیت محتوایی آن دربارۀ آیین کهن نوروز، نمونهای مهم از نثر روزگار خود بهشمار میروند.