دو زن، یکی در بازل و دیگری در برن، به شکل عجیبی مرده اند. آیا خودکشی کرده اند یا به قتل رسیده اند؟ این منحنی تب چیست که به جان اشتودر افتاده است؟ کارآگاه اشتودر در پاریس از ماجرایی سراسر معمایی باخبر می شود، ردیابی هایش را در بازل و برن ادامه می دهد و، در پایان، راهی شمال آفریقا می شود تا در قرارگاه لژیونرها به گره گشایی یکی از پیچیده ترین معماهای جنایی بپردازد؛ وظیفه ای دشوار در سرزمینی به غایت بیگانه! فریدریش گلاوزر در نوجوانی بارها از مدرسه اخراج شد، دانشگاه را بعد از گذراندن یک ترم رها کرد، چند بار در مراکز بازآموزی زندانی شد، دست به خودکشی زد، دو سال عضو لژیون خارجی فرانسه بود و در شمال آفریقا به سر برد و مدتی هم کمک آشپز، کارگر معدن، دربان هتل، باغبان و... بود. گلاوزر طی عمر نسبتا کوتاهش، اشعار، داستان های کوتاه و مقالات فراوانی نوشت و شش رمان پلیسی خلق کرد. اولین کتاب پلیسی اش چای سه بانوی پیر بود و بعد مجموعه پنج جلدی کارآگاه اشتودر را نوشت. کارآگاه اشتودر یکی از اولین شخصیت های داستانی ادبیات پلیسی کشورهای آلمانی زبان است، کارآگاهی استثنایی و دوست داشتنی که با آدم های محروم و به حاشیه رانده شده به شدت همدلی می کند. «منحنی تب» دومین رمان از این مجموعه است.
درباره فریدریش گلاوزر
فردریش گلوزر (4 فوریه 1896 در وین - 8 دسامبر 1938 در نروی) نویسنده آلمانی سوئیسی بود. وی در اولین رمان خود "Gourrama" که بین سالهای 1928 و 1930 نوشته شده است، تجربیات خود در لژیون خارجی فرانسه را بیان کرد. شامگاه قبل از روز عروسی اش، وی دچار سكته مغزی ناشی از انفاركتوس مغزی شد و دو روز بعد درگذشت. املاک ادبی فردریش گلوزر در بایگانی ادبیات سوئیس در برن بایگانی شده است. نوشته های ادبی فردریش گلوزر در بایگانی ادبیات سوئیس در برن بایگانی شده است.
معمولی بود
ی کمی حوصله سربر بود و همین باعث شد که یک هفته طول بکشه تا کتابو تموم کنم
به نظرم برای سنین نوجوان مناسب تره
اگه نخونید چیزی رو از دست نمیدید