کتاب «پیر دختر و مرده» نوشتهی ویولت لودوک به یکی از تجربههای متفاوت نویسنده در روایت تنهایی و مرگ میپردازد. رمان بر زندگی زنی پنجاهوچندساله به نام کلاریس تمرکز دارد که در یک دهکدهی کوچک زندگی میکند و مالک قهوهخانهای محلی است. با وجود روابط اجتماعیاش با اهالی روستا، او همواره تنها مانده و هیچگاه به ازدواج تن نداده است. در پس این وضعیت، گرهای روانی و عاطفی وجود دارد که مانع از برقراری رابطهی عاطفی با مردان شده است. روایت نشان میدهد که کلاریس از سالهای جوانی، آگاهانه از روابط عاشقانه یا زناشویی فاصله گرفته و اکنون در میانسالی با نوعی میل پنهان به مراقبت از «مردی بیدفاع» زندگی میکند. این میل سرکوبشده در او به شکلی مبهم باقی مانده است تا آنکه روزی حادثهای غیرمنتظره رخ میدهد: مردی غریبه وارد قهوهخانه میشود و در همانجا میمیرد. حضور این جسد در زندگی کلاریس، آغازگر مرحلهای تازه در کشمکش درونی اوست. کلاریس جسد را از آن خود میداند و با احساسی عجیب از محبت و تعلق، از او مراقبت میکند. او برای مرده داستانی میسازد، گویی بخشی از زندگی نزیستهی خودش را در او ادامه میدهد. این رفتار، بیش از آنکه پاسخی به واقعیت باشد، بازتابی از نیازهای عاطفی و تخیلات اوست. رمان در این نقطه، مرز میان واقعیت و خیال را کمرنگ میکند و به کاوش در ذهنیت زنی میپردازد که میان میل به تعلق و ناتوانی از ارتباط واقعی گرفتار است. در پایان کلاریس درمییابد که مرد مرده، هرچند برای مدتی بهانهای برای تخیل و دلبستگی بوده است، نمیتواند پاسخی برای تنهایی یا عطش عاطفیاش باشد. «پیر دختر و مرده» بیش از آنکه داستانی خطی با گرهگشایی روشن باشد، تجربهای ادبی و روانشناختی است که زندگی درونی یک زن تنها و درگیر با سایههای مرگ و محرومیت عاطفی را بازنمایی میکند.
درباره ویولت لودوک
ویولت لودوک (1907-1972) داستاننویس فرانسوی میباشد.