کتاب «زندگی روی لبه تیغ» نوشتهی دکتر راهول جندیال، مجموعهای از روایتها و تجربههای او به عنوان جراح مغز و اعصاب است. نویسنده در این کتاب از موقعیتهایی میگوید که مرز میان زندگی و مرگ در آن بسیار باریک است. او جراحیهایی را شرح میدهد که در آنها تصمیمهای چند ثانیهای میتوانند سرنوشت بیمار را تغییر دهند. روایتها ترکیبی از گزارشهای دقیق از روند جراحی، گفتوگو با بیماران و لحظاتی است که جراح با خود و محدودیتهایش روبهرو میشود. در بخشهای مختلف کتاب جندیال دربارهی تجربهی کار در بیمارستانهای شلوغ و نیز در مناطق محروم صحبت میکند. او توضیح میدهد که چطور تیم جراحی در شرایط سخت تلاش میکند تا جان بیماران مبتلا به تومورهای مغزی یا آسیبهای شدید را نجات دهد. در کنار روایت فنی از عملها، نویسنده به فشارهای روانی، اضطراب و مسئولیت سنگینی اشاره میکند که هر تصمیم او به همراه دارد. این بخشها تصویری از دنیای واقعی پشت جراحیهای مغز ارائه میدهند؛ جهانی که هم علمی است و هم عمیقا انسانی. موضوع تکرارشونده در کتاب «زندگی روی لبه تیغ» درک رابطهی میان بدن، ذهن و هویت انسان است. جندیال از بیمارانش میگوید که در نتیجهی بیماری یا جراحی بخشی از حافظه یا شخصیتشان را از دست دادهاند و این تجربهها او را به فکر دربارهی معنای «خود انسان» انداخته است. او همچنین به لحظاتی میپردازد که باید تصمیمهای اخلاقی دشوار بگیرد مثل وقتی که نجات جان یک بیمار ممکن است به قیمت از دست رفتن توانایی یا کیفیت زندگی او تمام شود. در پایان نویسنده از مواجههی خود با مرگ و فقدان سخن میگوید؛ هم به عنوان جراحی که با بیماران در آخرین لحظاتشان همراه است و هم به عنوان انسانی که از هر مورد چیز تازهای دربارهی شکنندگی زندگی میآموزد.
درباره راهول جندیال
راهول جندیال یک جراح مغز و متخصص مغز و اعصاب آمریکایی است. کتابهای او به بیش از 30 زبان ترجمه شده است.