پذیرفته شدن در اجتماع و بین مردم یک هدف سخت و آرزوی دیرینهست برای مرجان؛ دختری که به محض ترخیص از بهزیستی با همهی توان و شجاعتش برای محقق شدن این آرزو تلاش میکنه.
اون حالا خانهای کوچک و شغلی مطمئن و دوستانی عزیز داره و بیشتر خواستن و رویا بافتن رو حتی به خواب هم نمیبینه.
اما عشق برای آمدن به زندگی آدمها نه منتظر فرصت مناسب میمونه نه نظرشون رو میپرسه.