در سال 1954، آنا متیسون به همراه فهرستی از نامها و قلبی سنگی از فقدانها سوار قطار شبانهی لوکسی میشود که از قبل رزرو کرده است. دوازده سال قبل، در اوج جنگ جهانی دوم، شش نفر زندگی خانوادهی او را نابود کردهاند. اکنون آنا با نقابی دروغین و نقشهای دقیق، این دیدار دلهرهآور را ترتیب داده و آنها را در قطار به دام انداخته است.